فانی و ژان زندگی شادی دارند و در آپارتمانی لوکس در بالای شهر زندگی میکنند. اما همه چیز تغییر میکند زمانی که فانی با آلن، دوست دبیرستانی سابق، دوباره ملاقات میکند. عشق قدیمی آلن به زندگی آنها وارد شده و روابط به چالش کشیده میشود.
در سر و صدا و شلوغی جزیره "کانی" در دهه 1950 میلادی، جاییکه جمعیت وزوز کنان و آرام روی پیاده روهای چوبی کنار ساحل قدم می زنند، داستانهای ناگفته از رنج کشیده هایی که به جذابیت زندگی می بخشند، آشکار می شود. جایی در یک بار آرام، زن پیشخدمتی به نام "جینی" کار می کند که زمانی بازیگر بوده اما اکنون همسر رنجوری است که از طرف یک اپراتور چرخ و فلک زشت اما خوش نیت به نام "هامپتی" به او یک فرصت دوباره داده شده است. از طرف دیگر دختر 26 ساله و نا امید "هامپتی"، "کارولینا" که خانه را به دنبال ماجراجویی به عنوان همسر یک گنگستر ترک کرده بود، با بالهای شکسته برگشته و درخواست بخشش دارد. و از بالای برجهای نگهبانی، جاییکه همه در دید قرار دارند، غریق نجات جوان و خوش تیپ و یک نمایشنامه نویس امیدوار به نام "میکی"، فردی است که قابلیت حل همه مشکلات را دارد.
مستندی در مورد طنز و همه گیر شدن آن در سراسر دنیا است و بررسی استفاده از طنز برای بیان یک فاجعه و دیگر موضوعات خارج از عرف یک جامعه که اغلب میبایست آزادانه بیان شوند، میپردازد...
"ماری" که به پول نیاز دارد، به دوستش "فیورواناته" پیشنهاد تبدیل شدن به یک "دن جوآن" حرفهای را میدهد و خود مذیر برنامهاش میشود. اما با باز شدن پای "ماری" به این شغل، کار این دو پیچیده میشود...
این فیلم در شهر رمانتیک رم، داستان در هم پیچیده ی چند شخصیت متفاوت را به تصویر می کشد. کارگری که به تازگی تبدیل به یک شخص مشهور شده، یک معمار که به خیابانی که در آنجا دوران دانشجویی اش را می گذرانده باز گشته است، یک زوج جوان که در حال گذراندن ماه عسل شان هستند، و یک کارگردان اپرا که نا امیدانه به دنبال خواننده های با استعداد می گردد...
مستندی که بصورت اختصاصی به سینمای آمریکا پرداخته و آن را یک گنجینهی ملی برای آمریکا می داند و همچنین می تواند تجربیات و عقاید خود را با سینما به گوش مردم دنیا برساند...
جیل (اوون ویلسون) به همراه همسر و پدر و مادر زنش به پاریس سفر میکند و شدیداً تحت تاثیر شهر و زیباییهایش قرار میگیرد. اما همسرش اینز (ریچل مکآدامز) و بقیه خانواده چنین احساساتی ندارند. همزمان جیل به فکر کار کردن روی رمانش با موضوع نوستالژی مشغول است. در پاریس آنها با دوستان قدیمی اینز (پائول و کارول) برخورد میکنند و...
داستان این فیلم در مورد زندگی یک خانواده ی چند نفره است که پدر و مادر مسن با فرزندان مشکل دارند و هر کدام از اعضای این خانواده ها نیز خود دارای مشکلات بزرگتری نیز هستند. اکنون هر کدام از افراد این خانواده با یک نفر غریبه ی خارج از محیط خانواده آشنا می شوند که به نظر کسی است که می تواند مشکل را حل کند.
بوریس یک پیرمرد غرغروی نیویورکی تحصیل کرده و فیزیک خوانده است که دارای صراحت لهجه ی وحشتناکی است و مدام با فلسفه و سفسطه از همه چیز ایراد می گیرد. او پس از جدایی از همسرش، یک شب دختر نوجوانی را ملاقات می کند که از خانه فرار کرده و به نیویورک آمده است، به او اجازه میدهد تا در خانه اش زندگی کند. در طی همخانگی اشان، بوریس تجارب و نظریه هایش در مورد تمام مسائل زندگی را به دختر آموزش می دهد و بعد از مدتی با هم ازدواج می کنند...
دو زن جوان آمریکایی به اسامی «ویکی» (ربکا هال) و «کریستینا» (اسکارلت جوهانسن) برای گذراندن تعطیلات تابستانی نزد یکی از اقوام دور ویکی در شهر بارسلون در کشور اسپانیا می روند. ویکی زنی احساساتی است که بزودی قصد ازدواج با نامزدش داگ را دارد که مردی قابل اطمینان اما غیر رمانتیک است.
تری (فارل) و یان (اوان مک گرگور)، دو برادر با اخلاقی متفاوت اند که تصمیم دارند از لحاظ مالی مستقل شوند و آرزویشان خرید قایقی برای تفریح است. تری قمارباز ماهری است که موفق می شود پول قایق را فراهم کند. اما بعد از مدتی مبلغ هنگفتی می بازد و بدهکار می شود و به ناچار نزد برادرش یان که مدتهای زیادی به او کمک می کرده می رود...
معلم تنیس، «کریس دیلتن» (ریس مایرز)، با یکی از شاگردانش به نام «تام هیوییت» (گود) دوست می شود. «کریس» به خانواده ی ثروتمند «تام» نزدیک می شود و سرانجام با خواهر او، «کلوئه» (مورتیمر) ازدواج می کند؛ اما پس از چندی با معشوقه ی سابق «تام»، «نولا» (جوهانسن) هم رابطه برقرار می کند. پس از شنیدن خبر بارداری «نولا»، «کریس» تصمیم می گیرد او را به قتل برساند...
نیویورک، زمان حال. «جری فالک» (بیگز) و «دیوید دابل» (آلن)، زوج نویسنده ی ناشی و بی تجربه ی قطعات کمیک هستد. البته «فالک»، بیست و خرده ای ساله، آتیه ی خوشی پیش رو دارد حال آن که «دابل»، شصیت و خرده ای ساله، هنوز اجبارا به کار تدریس اش در یکی از مدارس نیوجرزی چسبیده است...
بازرس بیمه، «بریگز» (آلن)، را شعبده بازی به نام «وولتن» (استیرز) هیپنوتیسم می کند و به او دستور می دهد تا از خانه ی ثروتمندانی که خود «بریگز» سیستم حراستی شان را طراحی کرده، سرقت کند.
*
نسخه دوبله پارسی "نفرین عقرب یشمی" (زنده یاد اصغر افضلی، مینو غزنوی، میثم نیکنام و...) | سینک اختصاصی
دهه ی 1930. «امت ری» (پن) یکی از بهترین نوازنده های گیتار جاز و در واقع، پس از «جنگو راینهارت» افسانه ای، بهترین گیتاریست دنیا به شمار می آید. «امت»، با وجود تمامی شور و حساسیتی که دارد، در خارج صحنه، آدم بی سروپایی است...
«لی سایمن» خبرنگاری ناموفق است که آرزوی رمان نویسی را نیز در سر می پروراند. او سعی می کند به افراد مشهور و ستاره ها نزدیک شود، از این رو بعد از جدایی از همسرش فرصتی می یابد تا بسیاری از این افراد را بعضا به واسطه شغلش ملاقات کند...
"لنی" و "آماندا" پسرخوانده ای به نام "مکس" دارند که مشخص می شود یک نابغه است."لنی" بسیار علاقه مند است پدر و مادر واقعی او را پیدا کند چون فکر می کند آنها هم باید نابغه باشند و...
"لاری" و "کارول" زوجی عادی هستند که پسرشان را به کالح فرستاده اند.آنها با زوج سالخورده ای آشنا شده اما طی آن هفته زن ناگهان از دنیا می رود."کارول" به "پائول" که به نظر خوشحال می آید مشکوک می شود.او شروع به تحقیق می کند و...
"آلیس تیت" مادر دو کودک، پس از شانزده سال زندگی مشترک،عاشق "جو"، یک نوازنده ساکسیفون می شود. پس از دچار شدن به کمر درد او به "دکنر ینگ" مراجعه کرده و متوجه می شود که درد او ارتباطی به کمرش نداشته و مربوط به ذهن و قلبش می شود. گیهان جادوئی "دکتر ینگ" به "آلیس" قدرتهای عجیبی می دهد و...
"ماریون" زنی است که یادگرفته از خود در برابر احساساتش محافظت کند.او آپارتمانی برای کار بر روی کتاب جدیدش اجاره می کند اما برحسب اتفاقات می تواند صدهای آپارتمان کناری اش که مطب یک روانپزشک است را بشنود.وقتی صدای زنی را می شوند که با دکتر صحبت می کند وارد ماجرای پیچیده ای می شود و...
تکه های مختلفی از زندگی یک خانواده ی نمونه ای ساکن بروکلین در دهه ی 1940 از دیدگاه پسر کوچک خانواده، «جو» (گرین)، روایت می شود و طی آن ها مشغله ها و علایق اعضای مختلف خانواده و بستگان «جو» از جمله برنامه های رادیویی محبوب شان مورد اشاره قرار می گیرد...