سونیک، ناکلز و تیلز با یک دشمن جدید و قدرتمند به نام شدو روبرو میشوند، یک شرور مرموز با تواناییهایی که تا به حال با آن مواجه نشدهاند. حال آنها برای مبارزه با شدو با هم متحد میشوند، اما زمانی که تواناییهای آنها به هیچ وجه با شدو برابری نمیکند و آنها با شکست مواجه میشوند، باید به دنبال یک اتحاد غیرمنتظره برای متوقف کردن شدو و محافظت از سیاره باشند و…
دکتر رباتنیک شرور و بدجنس تصمیم می گیرد تا با کمک ناکلز، یک سنگ جادویی و قدرتمند را به دست بیاورد، اما سونیک و دوستش، تیلز باید قبل از دکتر رباتنیک، سنگ را پیدا کنند و مانع عملی کردن نقشه شوم او شوند و...
یک پلیس ماجراجو به نام تام در شهری خوش آب و هوا در گرین هیلز به موجودی عجیب و غریب به نام سونیک برای فرار از دست افرادی خبیث که به دنبال او هستند کمک میکند و…
هفتاد و سومین جایزه گولدن گلوب نام مجموعه جوایزی است که هرساله در ایالات متحده آمریکا توسط اتحادیه مطبوعات خارجی هالیوود به بهترین تولیدات سینمایی و تلویزیونی اهدا میگردد.
"آرلن" در صحرایی واقع در ایالت تگزاس رها شده است، جائی مناطق آن به دست انسان ها حصار بندی شده است. او توسط یک گروه از آدمخواران به رهبری فردی مرموز دستگیر می شود و...
فیلم بر اساس رُمانی به اسم “جنایات واقعی” نوشته “جِرِمی براک” ساخته شده و داستان قاتل حرفهای است که رد پا و سرنخهای قتل هایش توسط یک نویسنده کشف می شود را روایت میکند…
جایزه آکادمی که بهطور غیررسمی اسکار مینامند؛ جایزهای است که هر ساله توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک به بهترین آثار صنعت سینما اهدا میشود. این مراسم یکی از شاخصترین مراسمهای اهدای جوایز در جهان است و ساله در بیش از 100 کشور جهان بهصورت زنده پخش میشود.
این مستند نگاهی کلی به تاریخچهی مراسم اسکار دارذ. مراسمی که هرساله طی آن توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک آمریکا به برترین آثار سینمایی جهان، جوایزی اهدا می شود.
این بار قهرمان دبیرستانی یا همان کیک-اَس به گروهی از شهروندان معمولی که از او الهام گرفته و پوشش هایی ابرقهرمانی برای خود ساخته اند، می پیوندد و در همین حین "ردمیست" به دنبال انتقام از کیک-اَس، به گروهشان حمله میکند و...
سوپر استار شعبده بازی «برت واندراستون» (کارل) و «آنتون مارولتون» (بوسمی) در لاس وگاس بهترین هستند تا اینکه نمایش های انها را به کهنگی می رود. از طرفی دیگر شعبده بازی جدید (کری) وارد کار می شود و آنها حرفه و دوستی خود را در خطر می بینند...
«تام پاپرز» در طول عمرش رابطه اندکی با پدرش که یک جهانگرد بوده داشته است. خودش هم وقت کمی را با بچه هایش می گذراند و اکثر اوقات مشغول کارش است. یک روز پدر او برای هدیه ای غیر منتظره می فرستد: شش پنگوئن. پاپرز که از هدف پدرش از فرستادن این پنگوئن ها سر در نمی آورد، تصمیم میگیرد از شر آنها خلاص شود. اما با سر رسیدن همسر و بچههایش برای جشن گرفتن تولد پسرش، بچه ها از پنگوئن ها خوششان می آید و ...
«استیو راسل» ( جیم کری ) با همسرش «دبی» ( لسلی مان ) زندگی شادی را دارد تا اینکه متوجه میشود که همجنسگرا است و این قضیه باعث عوض شدن رفتار و زندگیش میشود. طولی نمی کشد که او به زندان افتاده و در آنجا با «فیلیپ موریس» ( اوان مک گرگور ) آشنا میشود. استیو که عاشق فلیپ شده قصد دارد با او از زندان فرار کند...
«اِبنیزر اِسکروج» سال نو را با بدخلقی شروع میکند و نسبت به خواهرزاده و منشی وفادارش بسیار بدرفتار است. شب عید ، روح همکار سابقش به سراغش میآید و به او هشدار میدهد که دست از سنگدلی بردارد. اما...
کارل مردی است که به هر چیزی که سر راهش میرسد با دیدی منفی گرایانه «نه» میگوید. تا اینکه به پیشنهاد دوستش تصمیم میگیرد تا در یک همایش با نام «به همه چیز بله بگویید» شرکت کند ، که در ادامه او با این تصمیم وارد مرحله ی جدیدی از زندگی میشود و...
هورتون یک فیل خیال باف به صورت اتفاقی صدای فریادی را که درخواست کمک می کرد از یک ذره ی خیلی کوچکی که در هوا معلق بود و به صورت اتفاقی روی گلی نشست که هورتون به خورتوم گرفته بود ، می شنود ! با وجود این که دوستان و اطرافیان هورتون به او شک کرده بودند و فکر میکردند که هورتون عقلش را از دست داده ، هورتون تصمیم می گیرد که به این درخواست کمک جواب منفی ندهد و در پی انجام این کار اتفاقات جالبی برای او به وجود می آید . . .
«والتر اسپارو» (جیم کری) غرق در رمانی می شود که گمان می کند درمورد او نوشته شده است. هرچه بیشتر درگیر این رمان می شود، تشابهات بیشتری بین آن رمان و زندگی خودش کشف می کند.
*
نسخه دوبله پارسی "شماره 23" (موسسههای داخلی) | سینک اختصاصی
«دیک هارپر» (کری) از کار بی کار شده و او و همسرش «جین» (لیونی)، باید روش های جدیدی برای تأمین مخارج زندگی مرفه شان پیدا کنند. چندی نمی گذرد که این دو راه حل اساسی را برای گشودن گره زندگی شان پیدا می کنند: دزدی...
والدین سه کودک از خانوادهای ثروتمند در آتش سوزی کشته شدهاند. یکی از خویشاوندان دورشان سرپرستی آنان را به عهده می گیرد، اما آنها خیلی زود در میابند که او در پی کشتن آنها و به دست آوردن ثروتشان است.
«جول» که آدمی خجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
"«بروس نولان" (جیم کری) خبرنگاری تلویزیونی در یکی از آن روزهای پر از بدبیاری اش، از کوره در می رود و به خداوند به خاطر آن که روزگارش را چنین پر مصیبت ساخته، گله می کند. اما در کمال شگفتی خداوند بر او ظاهر می شود و این فرصت را در اختیارش گذاشته می شود که دریابد خداوند چه مسئولیت های عظیمی به عهده دارد.
«گرینچ» (جیم کری) سال ها پیش در هوویل به دنیا آمده، اما قیافه ی ترسناک او و همین طور علاقه ی بی حد و حسابش به «مارتا می» (بارانسکی) - که ذره ای به «گرینچ» علاقه ندارد - باعث شده از آن سرزمین رانده شود. از آن زمان تا کنون، «گرینچ» کینه ی مردم هوویل را به دل داشته و حالا فرصت انتقام فرا رسیده است...
چارلی افسر پلیس ساده ای در رود آیلند است که همه مردم او را دست می اندازند. کسی او را جدی نمیگیرد حتا نامزدش تنها پس از ازدواج با او به او خیانت میکند و در حالی که سه پسر حاصل از روابط نامشروع را پیش چارلی میگذارد با مرد کوتوله سیاه پوستی فرار میکند. این اتفاقات موجب نوعی سرخوردگی در چارلی میشود و به مرور زمان شخصیت شیزوفرنی جدید به نام هنکس در وجود او شکل میگیرد. هنکس بر خلاف چارلی شخصیتی شرور از یک پلیس خشن و مردم آزار است. اداره پلیس احساس میکند که چارلی نیاز به مدتی استراحت و سفر دارد از همین رو چارلی را به عنوان اسکورت آیرین به خاطر یک سلسله سوء تفاهمات ارتباطی (با محبوب سابقش)، تا نیویورک اسکورت کند تا در آنجا بازجوئی شود...
"ترومن بربنک" (جیم کری)، کارمند معمولی یک شرکت بیمه، یک زندگی معمولی در شهری معمولی دارد. اما "ترومن" که از زندگی اش راضی نیست و می خواهد دنیا را ببیند، سرانجام کشف می کند که تمام عُمرش ستارهی یک نمایش تلویزیونیِ زنده بوده است...
"استیون"، پس از جدایی از "رابین" احساس غم و تنهایی می کند. او در آپارتمان جدیدش با "چیپ" (جیم کری) که برای نصب تلوزیونی کابلی آمده، آشنا می شود و با این شخصیت سمج و غیر قابل تحمل و دوستی عمیقی به هم می زند...
*
نسخه دوبله پارسی "پسر کابلی" (شروین قطعه ای، زنده یاد امیرهوشنگ قطعهای، مریم شیرزاد، میر طاهر مظلومی و...) | سینک اختصاصی