داستان فیلم در طول یک محاکمه قتل اتفاق میافتد، زمانی که یکی از اعضای هیئت منصفه بدون اینکه خود را در معرض خطر قرار دهد، به دنبال محافظت از متهم است، زیرا به تدریج متوجه میشود که قربانی را در یک تصادف رانندگی بیدقت کشته است.
این فیلم داستان یک نگهبان امنیتی به نام ریچارد جول را به تصویر میکشد که در بمبگذاری المپیک آتلانتا جان انسانهای زیادی را نجات داد ، اما چند روز پس از این اتفاق متهم به انجام این بمبگذاری شد و…
این فیلم داستان مردی مسن به نام ارل استون را به تصویر میکشد که در سن نود سالگی با مشکلاتی همچون فشار کاری و تنهایی دست و پنجه نرم میکند. در این بین ، او توسط شرکتی استخدام میشود تا محمولهای را حمل کند. اما استون نمیداند که این شرکت یک کارتل مکزیکی است. در همین زمان ، یک مامور جسور به نام کالین بیتز نیز استون را زیر نظر میگیرد و…
*
دوبله جدید اضافه شد.
مراسم هشتاد و هفتم جوایز اسکار مراسمی از جانب آکادمی علوم و هنرهای سینما است که در آن جوایز اسکار به بهترینهای صنعت سینما در ایالات متحده در سال 2014 اهدا میشود. این مراسم در تاریخ 22 فوریه 2015 میلادی در سالن تئاتر دالبی هالیوود، لسآنجلس برگزار شد. امسال مراسم اسکار برای اولین بار با میزبانی نیل پاتریک هریس کمدین تلویزیون و سینمای آمریکا به اجرا در آمد.
این فیلم داستان زندگی 4 مرد جوان از محله فقیر نشین "نیوجرسی" است که به هم میپیوندند تا گروه معروف راک به نام “چهار فصل” را بسازند. داستان فیلم به چهار بخش برخاستن، دوران سخت، مشکلات شخصی و پیروزی نهایی گروهی از دوستان است که موسیقی شان تبدیل به نماد یک نسل شد.
این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده و دربارهی "کریس کایل" سرباز نیروی دریایی آمریکا است که توانست تبدیل به ماشین آدم کشی ارتش امریکا شده و رکورد بیشترین کشتن دشمنان در جنگ بعنوان یک تکتیرانداز آمریکایی را از آن خود کند...
این مستند نگاهی کلی به تاریخچهی مراسم اسکار دارذ. مراسمی که هرساله طی آن توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک آمریکا به برترین آثار سینمایی جهان، جوایزی اهدا می شود.
این فیلم درباره رئیس پر افتخار اداره آگاهی ( که بعدها به عنوان FBI شناخته شد ) به نام «جی. ادگار هوور» است. «جی. ادگار» ( لئوناردو دیکاپریو ) در سال 1924 به ریاست FBI برگزیده شد و به مدت 48 سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این مدت توانست امنیتی قابل قبول در ایالات متحده بوجود بیاورد که تحسین فراوان مقامات را درپی داشت. اما در عین حال شایعاتی هم مبنی بر اینکه «جی. ادگار» تمایلات همجنس خواهانه ای هم دارد منتشر شده بود که این مسئله هرگز مشخص نشد. این فیلم به بخش هایی ناشناخته از زندگی «جی. ادگار هوور» می پردازد.
داستانی پیرامون سه شخص متفاوت که به روش های گوناگون مرگ را لمس کردهاند. "جرج" (مت دیمون)، یک آمریکایی که ارتباط خاصی با دنیای پس از مرگ دارد. "ماری"، یک خبرنگار فرانسوی، که تجربهای نزدیک به مرگ داشته و اکنون زندگیاش دگرگون شده و "مارکوس"، پسربچه ای که به تازگی محبوبترین شخص زندگیاش را از دست داده و حالا به دنبال جواب سوالاتش در مورد مرگ می گردد.
«نسلون ماندلا» (مورگان فریمن) که بعد از آزادی از زندان رئیس جمهور آفریقا شده همه چیز در کشورش را تقسیم بندی شده بین سیاهان و سفید پوستان می بیند. او بهترین راه حل را برای برداشتن این تقسیم بندی ورزش می داند. ماندلا با کمک کاپیتان تیم ملی راگبی کشورش، بنام «فرانسیس پینار» (مت دمون) سعی میکند تا تیم ملی راگبی را به یک نقطه ی مشترک بین سفیدها و سیاه پوستان تبدیل کند...
«کریستین» (انجلینا جولی) وقتی از سر کار باز می گردد متوجه می شود پسر کوچکش گم شده است. ماه ها تلاش بی وقفه ی کریستین برای یافتن فرزندش به نتیجه ای نمی رسد چرا که پلیس لس انجلس ان چنان که باید به وظیفه اش عمل نمی کند. پس از مدت ها جست و جو پلیس پسر کریستین را به او باز می گرداند. اما کریستین نمی تواند باور کند که این پسر واقعی او باشد، او فکر می کند پلیس بچه ای عوضی به او بازگردانده است و در این میان هیچ کس حرف های کریستین را باور ندارد و به او کمک نمی کند.
کارگر بازنشستهی کارخانهی اتومبیل سازی و کهنه سرباز جنگ کُره، "والت کوالسکی" (کلینت ایستوود) به تنهایی در محله ای زندگی می کند که آرام آرام توسط اتباع آسیایی امریکایی اشغال شده است. شبی "کوالسکی" نژادپرست، "تائو"، نوجوان آسیایی را که قصد سرقت اتومبیل فورد «گرن تورینو» او را داشته به دام می اندازد. خانوادهی "تائو" در عوض مجازات او را مجبور می کنند که برای "کوالسکی" بیگاری کند و حالا بر خلاف انتظار رابطه ای صمیمانه میان "کوالسکی" و "تائو" شکل می گیرد...
در فوریه ی سال 1945 یکی از وحشتناک ترین نبردهای جنگ جهانی دوم، در اقیانوس آرام و در جزیره ی کوچک ایووجیما رخ داد. در همان اوایل نبرد، پرچم امریکا در بالای تپه ی سوریباچی برافراشته شد و عکسی از این برافراشتن پرچم گرفته شد که به یکی از شمایل های تاریخ امریکا تبدیل شد.
این داستان نبرد ایووجیما بین ایالت متحده و ژاپن در خلال جنگ جهانی دوم است که از سوی دو دوست در ارتش ژاپن نقل شده است. آنها داستان کشته شدن دوستانشان را شرح می دهند، در حالی که شـــاهد کشته شدن آنها بوده اند و نمی توانستند کاری برایشان انجام دهند…
«مگی فیتزجرالد» (هیلاری سوانک) با اصرار فراوان، «فرانکی دان» (کلینت ایستوود) مربی ای که بوکسرهای موفقی را معرفی کرده است متقاعد میکند تا به او شیوهٔ مسابقه را بیاموزد و او را نیز تبدیل به یک قهرمان کند. مگی آنقدر سخت تمرین میکند که راهی مسابقه قهرمانی جهان میشود....
سه مرد به نامهای "جیمی" (شان پن) ، "شاون" (کوین باکون) و "دیو" (تیم رابینز) از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن دختر "جیمی"، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. "شاون" که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند و...
سیستم راهنمای یکی از ایستگاه های فضایی روسی از کار می افتد و احتمال می رود که در عرض چند هفته به کره ی زمین سقوط کند. این سیستم شباهت هایی با یکی ازاسکای لب هایی دارد که سال ها پیش «فرانک کوروین» (ایست وود) طراحی کرده، بنابراین «باب گرسن»، رئیس «ناسا» از «کوروین» می خواهد کمکش کند. «کوروین» نیز به این شرط می پذیرد که اجازه دهند خودش هم راه سه خلبان قدیمی دیگر به فضا بروند تا کار تعمیر را انجام دهند...
"استیو اورت" (ایست وود)، گزارش گر پا به سن گذاشته، پس از اخراج از "نیویورک تایمز" به ساحل غربی اقیانوس آرام در امریکا نقل مکان می کند. او به کمک دوست قدیمی اش، "آلن مان" (وودز)، سر دبیر روزنامه ی "اوکلند تریبیون" کاری پیدا می کند. اما این تمام مشکلات او را حل نمی کند. تا این که از او خواسته می شود آخرین مصاحبه را با یک قاتل محکوم به مرگ به نام "فرانک بیچم" (واشینگتن) انجام دهد…
"لوتر ویتنی" (کلینت ایست وود)، دزدی کارکشته وارد خانه ی "والتر سالی ون" میلیاردر (مارشال) می شود. اما در خانه ی "سالی ون"، همسر او (هاردین) را با رئیس جمهور امریکا (هاکمن) سرگرم می بیند. کمی بعد محافظان رئیس جمهور، "خانم سالی ون" را به قتل می رسانند...
*
نسخه دوبله پارسی (صداوسیما) بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی
وارثان خانه ای قدیمی، از دکتری به نام «جیمز هاردی» (پولمن) که متخصص مسایل ماوراء الطبیعه است، دعوت می کنند تا خانه را از ارواح پاک سازی کند و او با دخترش، «کت» (ریچی) به قصر می آید. در نخستین برخورد، سه روح شرور به نام «دیلاق» (نیپوت)، «خپله» (گارت) و «بوگندو» (آلاسکی) مزاحم او می شوند، اما در ضمن روح خوبی به نام «گاسپر» (پیرسن) با «کت» دوست می شود...
تابستان سال 1965. «رابرت کینکید» (ایست وود)، عکاس مجله ی «نشنال جیوگرافیک» مأمور شده تا از «پل های مدیسن کانتی» عکس بگیرد. هنگامی که شوهر و بچه های «فرانچسکا جانسن» (استریپ) برای شرکت در بازار مکاره به آیووا رفته اند، «رابرت» با «فرانچسکا» آشنا می شود و رابطه ای چهار روزه را با او برقرار می کند.
دالاس کانتی، هالووین سال 1963. حول و حوش سفر مرگ «کندی» به تکزاس، یک زندانی فراری به نام «بوچ» (کاستنر)، پسر بچه ای به نام «فیلیپ» (لاودر) را به گروگان می گیرد. اما خیلی زود رابطه ای نزدیک میان این دو شکل می گیرد، اما این در حالی است که یک کلانتر پر افتخار (ایستوود) به همراه گروهش به دنبال این فراری هستند...
«فرانک هاریگن» (کلینت ایست وود)، مأمور مخفی کهنه کار آمریکایی، در حال تحقیق در باب تهدید احتمالی به جان رئیس جمهور امریکاست و خیلی زود مردی به نام «بوت» (مالکوویچ) با «هاریگن» تماس می گیرد و می گوید که خیال دارد رئیس جمهور را بکشد...
*
نسخه دوبله پارسی (موسسههای داخلی) بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی