درباره یک استعدادیاب بسکتبال است که مدتی است پشت سر هم بدشانسی آورده و حالا در سفرش به اسپانیا، بازیکن خارق العاده ای را کشف می کند. او بدون جلب موافقت مسئولان تیم، این نابغه را با خودش به کشور می آورد.
در سال 1830، یک کارآگاه حرفه ای به نام آگوستوس لندر استخدام می شود تا با کمک یک دانشجوی نظامی، درباره مجموعه ای از قتل هایی که در آکادمی نظامی آمریکا رخ داده، تحقیق کند و...
داستان این فیلم از این قرار است که مربی فداکار فوتبال دبیرستان، در دوران رکود بزرگ، تیمی متشکل از یتیمان را تا مسابقات قهرمانی ایالتی هدایت می کند و الهام بخش ملت دل شکسته می شود..
در فیلم بیوهها، وایولا دیویس نقش زنی به نام ورونیکا را بازی میکند که شوهرش با بازی لیام نیسون معیشت خود را در دنیای بزهکاری شهر شیکاگو بدست میآورد. با این حال، زمانی که یکی از کارهای شوهرش از مسیر خارج میشود و او را به کشتن میدهد، ورونیکا به همراه افراد تیم شوهرش، بدهی سنگینی دارند که باید به کارفرمایان شوهرش بپردازند...
مراسم هشتاد و نهمین جوایز اسکار مراسمی از جانب آکادمی علوم و هنرهای سینما است که در آن جوایز اسکار به بهترینهای صنعت سینما در سال 2016 اهدا میگردد. این مراسم در تاریخ 26 فوریه 2017 و به میزبانی "جیمی کیمل" برگزار شد.
*
زیرنویس فارسی اصافه شد.
این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از "جان اشتاین بک" ساخته شده است. فیلم در جنگ نامعلوم ، اعتصاب کشاورزان و پرورشدهندگان سیب را در باغهای کالیفرنیا در دههی 1930 به نمایش میگذارد و این اعتصاب زمانی شکل میگیرد که این کشتکاران سیب نه تنها دستمزدهای وعده داده شده را دریافت نمیکنند، بلکه بخشی از حقوق ماهانهی آنها نیز مسدود میشود و...
داستان فیلم درباره کارآگاهی است که یک پرونده مفقود شدن پسر بچه ای را بعد از 15 سال باز میکند و می خواهد درباره آن تحقیق کند. او فکر میکند دامداران محلی در رابطه با مفقودیِ پسر بچه اطلاعاتی دارند، اما...
*
نسخه دوبله پارسی "اسبهای وحشی" (امور دوبلاژ صداوسیما) | سینک اختصاصی
مراسم هشتاد و هفتم جوایز اسکار مراسمی از جانب آکادمی علوم و هنرهای سینما است که در آن جوایز اسکار به بهترینهای صنعت سینما در ایالات متحده در سال 2014 اهدا میشود. این مراسم در تاریخ 22 فوریه 2015 میلادی در سالن تئاتر دالبی هالیوود، لسآنجلس برگزار شد. امسال مراسم اسکار برای اولین بار با میزبانی نیل پاتریک هریس کمدین تلویزیون و سینمای آمریکا به اجرا در آمد.
هفتاد و دومین جایزه گولدن گلوب نام مجموعه جوایزی است که هرساله در ایالات متحده آمریکا توسط اتحادیه مطبوعات خارجی هالیوود به بهترین تولیدات سینمایی و تلویزیونی اهدا میگردد.
این مستند نگاهی کلی به تاریخچهی مراسم اسکار دارذ. مراسمی که هرساله طی آن توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک آمریکا به برترین آثار سینمایی جهان، جوایزی اهدا می شود.
"هنک پالمر" وکیل بسیار موفقی در شهر شیکاگو است که در آستانه طلاق از همسرش قرار دارد. وقتی که برادرش با او تماس می گیرد و می گوید که مادرشان فوت شده، "هنک" به شهر کودکی اش باز می گردد تا در مراسم خاکسپاری مادرش شرکت کند. او از گذشته با پدرش که قاضی شهر است مشکل داشته اما شرایط طوری پیش می رود که او مجبور می شود به عنوان وکیل در دادگاه برای دفاع از پدرش حاضر شود و...
یک کاراگاه جنایی تحقیقاتی درباره یک پرونده مرموز را آغاز می کند. پرونده ای که مربوط به یک تک تیرانداز نظامی تعلیم دیده می باشد که به پنج قربانی شلیک کرده است...
یک مرد به همراه پسرش، به تنهایی از میان سرزمین های سوخته آمریکا عبور می کنند، در حالی که هیچ چیز بجز خاکستر در باد، حرکت نمی کند. هوا بقدری سرد است که بر سنگ ها شکاف می اندازد. آن ها به دنبال مکانی گرم تر در سرزمین های جنوبی می گردند، در حالی که مطمئن نیستند چه چیزی در آنجا انتظارشان را می کشد...
اواخر دهه ی 1980. «بابی» (فینیکس) و «جوزف» (والبرگ) دو برادر هستند که راهشان از هم جدا شده است. «جو» در ادامه ی راه پدرش، «برت» (دووال) وارد پلیس نیویورک شده است ولی «بابی» اداره ی یک کلوب شبانه در بروکلین را به عهده دارد. مالک کلوب او یک قاچاقچی مواد مخدر (موشونوف) است که با مافیای روسی ارتباطاتی دارد. «جو» و گروه ضربت شبی به کلوب حمله می کنند و خیلی زود «جو» کشته می شود...
«نیک نیلر» (اکهارت)، «متخصص ماست مالی» فعالیت شرکت های بزرگ دخانیات بدون هیچ مشکل و عذاب وجدانی، سخن گوی صنعتی است که سالانه میلیون ها نفر را می کشد. او در عین حال می کوشد تا برای پسر جوانش، «جویی» (برایت) پدر خوبی باشد...
داستان فیلم در سال 1888 می گذرد که در آن زمان سرخپوستها از زمین هایشان رانده شده اند و در این دوران چرای حیوانات در سراسر کشور امری قانونی است. باس (رابرت دووال) و چارلی (کوین کاستنر) آدمهای چندان درستکاری نیستند و گذشته ای تیره و تار دارند. باس یک گله دار سرسخت است که آسیب پذیری درونش را پنهان می کند و آرزوی یک زندگی امن و آرام را دارد. چارلی مدت ده سال است که با باس همراه می باشد و از نظر او، باس نه تنها رئیس او بلکه الگویش نیز هست...
والتر نوجوانی 14 ساله است که برای تعطیلات تابستانی نزد دو عموی عجیب و غریب و بداخلاق خود در تگزاس فرستاده می شود. عموهای والتر، گارت و هاب به شیوه خاص خود زندگی می کنند. در خانه آنها تلفن و تلویزیون وجود ندارد و سرگرمی هایشان کاملاً خاص خود آنهاست...
«جان کیو آرچیبالد» (واشینگتن)، کارگر کارخانه، با مشکلات حاد مالی روبه رو است. در همین حال پی می برد که پسر نوجوانش، «مایکل» (اسمیت)، نیاز فوری به پیوند قلب دارد. اما بیمه، چنین عمل پر هزینه ای را پوشش نمی دهد و «جان» که مستأصل شده، کارکنان و بیماران بخش اورژانس بیمارستان را به گروگان می گیرد...
پس از درگیری «کیپ» (ریبیزی) باا رئیس یک باند تبهکاری، برادر بزرگ ترش، «رندال رینز» (کیج) برای نجات جان برادرش، متعهد می شود که با هم کاری چند سارق حرفه ای اتومبیل یک شبه پنجاه اتومبیل گران قیمت را بدزدد...
سال 2010 است و حتی حیوانات خانگی را به طور مرتب تکثیر می کنند. «آدام گیبسن» (شوارتسنگر) را به اتفاق دوستش، «هنک» (راپاپورت) یک شرکت حمل و نقل هوایی را می گرداند و خودش هدایت هلی کوپتری را به عهده دارد. اما یک شب از سر کار بر می گردد و مشابهی از خودش را در خانه می یابد …
ایست ووبرن مینه سوتا، سال 1979. دو چاه آب شرب اهالی شهر با پساب های صنعتی آلوده می شوند و همه ی اهالی به کارخانه های محلی شک می برند و آن ها را علت مسموم شدن آب، ابتلای بعضی از کودکان شهر به سرطان خون و مرگ آنان می پندارند. «آن آندرسن» (کویینلن)، مادری که پسرش مرده تصمیم می گیرد از صاحبان کارخانه ها شکایت کند...
ستاره ی دنباله داری با سرعت به سوی زمین در حرکت است و یک سال دیگر قطعه ی بزرگی از آن در اقیانوس اطلس سقوط خواهد کرد و طبق پیش بینی، با امواجی به بلندی دویست متر سیلی به راه می اندازد که نیویورک و سایر شهرها را ویران خواهد کرد. قسمت بزرگ تر ستاره که به کانادا اصابت می کند، باعث انقراض نسل بشر می شود...
«جرج» (تراولتا)، یک مکانیک معمولی آمریکایی با هوش و دانشی متوسط است که در شب سی و هفتمین سالگرد تولدش، بر اثر رعد و برق توانایی و نیرویی عجیب به دست می آورد. او حالا می تواند پیچیده ترین مسایل ریاضی را حل کند و دستانش نیز دارای قدرت یک آهن ربایی شده اند...
صبحی در ماه ژوئن. مردی (داگلاس) که در یکی از بزرگراه های لس آنجلس در ترافیک گیر کرده، اتومبیلش را رها می کند و به طرف شهر به راه می افتد. او می خواهد خودش را به خانه ی همسر سابقش (هرشی) که با دخترشان زندگی می کند برساند. اما در طول راه مجبور می شود تا بیشتر و بیشتر به خشونت متوسل بشود.
"کول تریکل" (تام کروز)، جوان بی تجربه اما جویای نام و علاقه مند راندن اتوموبیل های مسابقه ای، مورد حمایت "تیم دولن" قرار می گیرد. از طرف دیگر "هری هاگ"، راننده ی سابق، نیز نقش مربی او را به عهده می گیرد. "کول" رقیبی به نام "رودی برنز" دارد و محبوبه ای به نام "کلرلوییکی" (نیکول کیدمن)، سرانجام پس از حادثه ی ناگهانی و مرگباری که برای "هری" پیش می آید، "کول" خود را کشف می کند.
*
نسخه دوبله پارسی "جنون سرعت" (خسرو شمشیرگران، سعید مظفری، نصرالله مدقالچی، نرگس فولادوند، ناصر نظامی، محمد عبادی و...) | سینک اختصاصی
زمان جنگهای ویتنام است. به کاپیتان "ویلارد" دستور داده می شود که به جنگلی در کامبودیا رفته و سرهنگ کورتز خائن را که درون جنگل برای خودش ارتشی تشکیل داده را پیدا کرده و بکشد. زمانیکه او در جنگل فرود می آید کم کم توسط نیروهای مرموزی در جنگل گرفتار شده تا حدی که دچار جنون می شود. همراهان وی هم یکی یکی به قتل می رسند. همینطور که ویلارد به مسیرش ادامه می دهد بیشتر و بیشتر شبیه کسی می شود که برای کشتنش فرستاده شده است...