پیتر پارکر از دکتر استرنج می خواهد که هویت ابرقهرمانیاش با عنوان مرد عنکبوتی را مجدداً از عموم مردم پنهان سازد. البته این تصمیم او، پیامدهای خطرناکی را به دنبال دارد که...
داستان پسربچه ای به نام "تیم" را روایت میکند که والدین مهربان و معرکه ای دارد که هیچ چیزی در دنیا را به اندازه او دوست ندارند. ولی یک روز همه چیز تغییر میکند؛ چراکه مادر و پدر تیم یک نوزاد که کت و شلوار پوشیده و همچنین یک کیف دستی همراهش دارد را به خانه می آورند تا همبازی و برادر تیم باشد. از همان روز اول تیم به این نوزاد مشکوک میشود و رقابت این دو فرد با یکدیگر آشنا میشود...
هفتاد و سومین جایزه گولدن گلوب نام مجموعه جوایزی است که هرساله در ایالات متحده آمریکا توسط اتحادیه مطبوعات خارجی هالیوود به بهترین تولیدات سینمایی و تلویزیونی اهدا میگردد.
در طول جنگ سرد، قهرمان مسابقات شطرنج اهل آمریکا به نام "بابی فیشر" خودش را برای رویارویی با یک مسابقهی افسانهای در مقابل حریف روسیش (شوروی سابق) آماده می کند...
*
نسخه دوبله پارسی بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی
داستان فیلم درباره مادری افسرده به نام "ادل" و پسرش "هنری" است. "هنری" در یک حادثه آسیب می بیند و پلیس شروع به جستجو برای پیدا کردن مقصر حادثه می کند تا اینکه...
وقتی تعدادی راکون به دنبال کرم های چمن حیاط خانه جف و نلی وارد آنجا می شوند، باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای آنها می شوند. مشکلاتی که طیف وسیعی از اتفاقات تلخ و وحشیانه را به همراه دارد...
«تامی» (جیک گیلنهال) به جرم سرقت مسلحانه در زندان است. بعد از آزادی متوجه میشود که برادرش در جنگ افغانستان کشته شده. او سعی میکند از همسر و بچه های برادرش مراقبت کند تا اینکه...
بعد از وقوع اتفاقهایی غیر منتظره، گروهی از بازیگران یک فیلم جنگیِ پرهزینه، بالاجبار تبدیل به سربازهایی می شوند که تا قبل از آن فقط نقش آنهارا بازی میکردند...
«پیتر پارکر» (مگوایر) هنوز برای روزنامه ی «دیلی باگل» کار می کند و هنوز آماده است تا در هیئت «اسپایدر من» به کمک مردم بشتابد. تا این که یک توده ی سیاه رنگ ماورای زمینی خود را به بدن او می چسباند و «پیتر» را متوجه نیمه ی تاریک وجودش می کند. به این ترتیب یک «اسپایدر من» خشن و بی رحم پا به عرصه می گذارد...
درست پس از پیروزی نیروهای متفقین در اروپا، کنفرانس پتسدام برگزار می شود. «جیک» (کلونی) یک نظامی امریکایی که سال ها قبل نیز مدتی در برلین زندگی کرده، با هواپیما وارد آلمان می شود تا درباره ی این کنفرانس مطلب بنویسد. اما دیری نگذشته که گذشته ی «جیک» خود را به شکل و شمایل یک زن به رخ او می کشد. این زن، «لنا» (بلانشت)، حالا در ویرانه های برلین خیابان گردی می کند.
*
نسخه دوبله پارسی "المانی خوب" (موسسههای داخلی) | سینک اختصاصی
«پیتر پارکر» (مگوایر) خود را از فعالیت های نجات بخش کنار کشیده و با زحمت درسش را در دانشگاه کلمبیا ادامه می دهد و کما کان به عنوان عکاسی نیمه وقت برای روزنامه ی «دیلی با گل» کار می کند. تا این که ناچار می شود برای مقابله با تهدیدات دانشمند دیوانه ای به نام «دکتر اکتاویوس» (مولینا) وارد عمل شود...
چارلز که با فروش ماشین به ثروت انبوهی دست یافته پس از کشته شدن پسرش در یک تصادف و جدایی همسرش از او ، همه شور و نشاط زندگی اش را از دست می دهد . او پس از ازدواج مجدد علاقه اش را به اتومبیل از دست داده و به اسبهای مسابقه علاقمند می شد . در این دوره زمانی ( دهه 1930 ) مسابقات اسبدوانی در امریکا در کانون توجه مردم قرار دارد . چارلز یک تعلیم دهنده اسب به اسم تام را استخدام می کند و تام نیز به اسبی به اسم سیبیکوئیت علاقمند می شود که همه سوارکاران خود را بازنده کرده است در حالیکه از نژادی اصیل است . تام معتقد است که او می تواند در مسابقات پیروز شود و ...
یک نوجوان دبیرستانی خجالتی و ترسو بعد از اینکه توسط یک عنکبوت جهش یافته گزیده میشود، خصوصیاتی همانند عنکبوت ها در بدن خود مشاهده می کند. بعد از حادثه غم انگیزی که برای خانواده اش رخ می دهد، او تصمیم می گیرد از این توانایی های منحصر به فردش، همانند قهرمانها در مقابل انسان های شرور استفاده کند.
یک استاد دانشگاه انگلیسی سعی دارد مشکلاتش را با همسر خود که قصد ترک کردن او را دارد، حل کند و در عین حال مشغله های بسیار دیگری نیز در زندگی او بوجود آمده است...
«جیک رودل» (مگوایر)، پسر یک مهاجر فقیر آلمانی، در میزوری بزرگ شده است. «جک بول چایلز» (آلریش)، پسر مزرعه دار محلی، مثل برادر به «جیک» نزدیک است. وقتی در جنگ داخلی، مزرعه نابود می شود و پدر «جک» به دست اوباش شمالی به قتل می رسد، دو پسر مغرور جنوبی به جبهه می روند.
«هومر ولز» (مگوایر) در یتیم خانه ی سینت کلاود در مناطق روستایی «مین» و تحت نظارت شدید ولی رئوفانه ی «دکتر ویلبر لارچ» (کین) بزرگ شده است. «لارچ» معلومات پزشکی خود را به «هومر» انتقال داده، اما «هومر» تصمیم می گیرد یتیم خانه را ترک کند تا دنیا را ببیند...
یک تعمیرکار عجیب و غریب، یک ریموت کنترل مدرن به «دیوید واگنر» (مگوایر) و خواهر دو قلوی او، «جنیفر» (ویدرسپون) می دهد که با استفاده از آن، برادر و خواهر وارد مجموعه ی «پلزنت ویل» می شوند؛ یک مجموعه ی موفق و شاد تلویزیونی دهه ی 1950 که دوباره در دهه ی 1990 از یکی از کانال های کابلی پخش می شود...
یک خبرنگار و دوست روان پریش وکیلش به قصد پوشش خبری یک مسابقه ی ورزشی در لاس و گاس، به غرب سفر می کنند و در آن جا با اتفاقات عجیب و غریبی رو به رو می شوند...
انتی کات، تعطیلات عید شکرگزاری، سال 1973. «پل هود» (مگوایر) پسرک شانزده ساله ی خانواده ای مرفه، دبیرستان را رها می کند و برای گذراندن تعطیلات به خانه می آید؛ ولی با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و میل و علاقه ی شدیدش در به دست آوردن دل «کیسی» (هولمز) – دختری اهل منهتن – همان بهتر که در دبیرستان باقی می ماند.
داستان فیلم در مورد رابطه ی نوجوانی سرکش بنام «توبی وولف» ( لئوناردو دی کاپریو ) با پدر ناتنی خشن و الکلی اش ( رابرت دنیرو ) است. این فیلم بر اساس خاطرات نویسنده ای بنام «توبیاس وولف» ساخته شده است.