داستان این فیلم در مورد یک دانشجوی جوان به نام اروین است که اولین پروژه بازیگری خود را انجام میدهد اما زمانی که همه چیز آنطور که اروین انتظار دارد، پیش نمیرود، تصمیم میگیرد به تگزاس سفر کند. در این میان ماشین اروین خراب میشود ولی چون پول کافی برای تعمیر آن را ندارد، پیشنهاد مرل، یک حفار چاه نفت محلی را برای همکاری میپذیرد. اما به زودی مشخص میشود که مرل تقریبا ورشکست شده و نمیتواند صورتحسابهایش را بپردازد. حال هر دو مرد در تنگنایی ناامید کننده قرار گرفته و تنها امید آنها استعداد بازیگری اروین برای فریب دادن بانک و یک شرکت نفتی فاسد است که…
پیتر پارکر از دکتر استرنج می خواهد که هویت ابرقهرمانیاش با عنوان مرد عنکبوتی را مجدداً از عموم مردم پنهان سازد. البته این تصمیم او، پیامدهای خطرناکی را به دنبال دارد که...
جوانی به نام زک که از بیماری سندروم داون رنج میبرد، بعد از فرار از آسایشگاه، ماجراجوییای را برای تحقق آرزویش که کشتی گیر شدن است، آغاز میکند و در طول مسیر با یک کشتیگیر بازنشسته، یک ماهیگیر و یک پرستار مهربان همراه میشود…
پسر جهنمی که به عنوان محقق مسائل ماوراء طبیعه فعالیت میکند، بین دنیای انسانها و موجودات اهریمنی گرفتار شدهاست. او به مقابله با یک جادوگر باستانی انتقامجو میپردازد و...
یک عاشق نا اُمید که فکر میکند عشق واقعی را با زنی بزرگ تر از خودش پیدا کرده، اما متوجه میشود که آن زن قبلاً ازدواج کرده و قصد انتقام از شوهرش را دارد...
داستان درباره ی یک روحانی اهل نبراسکا است که ادعا می کند پسر 4 ساله اش در طول یک عمل اورژانسی برداشتن آپاندیس به بهشت عروج کرده و با داستان هایی از اسب عیسی مسیح و بستگان درگذشته ای که امکان ندارد در موردشان چیزی بداند، به زندگی زمینی بازگشته است.
این فیلم داستان زندگی یک سرباز آمریکایی به نام «جان کارتر» است که به شکلی تصادفی سر از سیاره مریخ در می آورد، و در آنجا جهانی باشکوه و قابل سکونت را پیدا می کند که موجوداتی به بلندی 12 فوت در آن زندگی می کنند.
داستان فیلم در جنوب شهر کالیفرنیا اتفاق می افتد و درباره ی پدری هست که ، خانواده ی خود را برای بازسازی و دوباره باز کردن یک باغ وحش ، به حومه ی شهر می آورد و…
یک طراح جدول نشریات (ساندرا بولاک) عاشق یک فیلمبردار شبکه ی (توماس هیدن چرچ) CNN میشود و باور دارد که وی عشق گمشده ی زندگی اوست و تمام تلاشش را میکند تا به او بفهماند که آن دو برای یکدیگر آفریده شده اند...
لازنس ودرهولد یک پروفسور است که در دانشگاه تدریس می کند اما حال روحی وی بسیار بهم ریخته است و کاملا در افسردگی سیر می کند ! اما با ورود افراد مختلف به زندگیش که یکی برادر مفت خور ناتنی اش است ! و دیگری شاگرد سابقش به نام جانت که اکنون یک دکتر است و قصد دارد تا استاد سابقش را درمان کند و البته دختر عچیب و غریب پروفسور به نام ونسا که افکار خود را دارد , زندگیش در یک مسیر تازه قرار می گیرد...
«پیتر پارکر» (مگوایر) هنوز برای روزنامه ی «دیلی باگل» کار می کند و هنوز آماده است تا در هیئت «اسپایدر من» به کمک مردم بشتابد. تا این که یک توده ی سیاه رنگ ماورای زمینی خود را به بدن او می چسباند و «پیتر» را متوجه نیمه ی تاریک وجودش می کند. به این ترتیب یک «اسپایدر من» خشن و بی رحم پا به عرصه می گذارد...
سرباز «جو بائرز» که از لحاظ هوش یک آمریکایی سطح میانی به حساب می آید، توسط دولت برگزیده میشود تا در یک آزمایش فوق سری نقش موش آزمایشگاهی را بازی کند. او به 500 سال در آینده فرستاده می شود و در میابد که در آنجا جامعه انسان ها بقدری کودن و کند ذهن شده اند که جو باهوش ترین انسان به حساب می آید …
ویلبور، خوکی است که ترس از این دارد در آخر کار ممکن است جای او روی میز غذاخوری انسان ها باشد . او سعی میکند با کمک دوست عنکبوتش شارلوت از این اتفاق جلوگیری کند...
"فلور"، زنی که از شوهرش جدا شده و با زحمت و مشقت دخترش، "کریستینا" را بزرگ کرده، اسباب هایش را جمع و خانواده را به کالیفرنیا منتقل می کند. او کار پر در آمدی به عنوان خدمتکار در خانه ی "دبورا کلاسکی" گیر می آورد. "دبورا" یک کلمه هم اسپانیایی نمی داند ولی اتفاقا این، مهم ترین مانع ارتباط بین آن دو نیست...
*
نسخه دوبله پارسی "اسپنگلیش" (منوچهر والی زاده، مینو غزنوی و...) | سینک اختصاصی
پس از سقوط یک هواپیما در جنگلی در افریقا، پسری به نام «جرج» در میان قبیله ی بوکووو گم می شود تا این که میمون سخن گوی انسان نمایی به نام «ایپ» (کلیز) او را نجات می دهد و بزرگش می کند. «جرج» (فریزر) تبدیل به مردی قوی و سرزنده و خوش قلب می شود. مدتی بعد «جرج» با «اورسلا استن هوپ» (مان) زنی که از سن فرانسیسکو به بوکووو آمده و گم شده آشنا می شود.
"بریکر" مردی است که هفت کلید محفظه های بخصوصی که خون مسیح را در خود نگه داری کرده و برای جلوگیری از افتادن به دست نیروهای شیطانی در سرتاسر دنیا پخش شده است را در اختیار دارد.اما شیطانی قدرتمند تلاش دارد کلید آخر را بدست آورده و دنیا را در آشوب فرو ببرد...
تومستون آریزونا، سال 1879. «وایات ارپ» (راسل) که به تازگی کار کلانتری داج سیتی را رها کرده، همراه با همسرش، برادرانش، و همسران برادرانش، وارد شهر می شود. «وایات» تصمیم دارد اسلحه را کنار بگذارد و زندگی آرامی را شروع کند، ولی با مزاحمت های کابوی ها و ورود «داک هالیدی» (کیلمر) ـ دوست قدیم «وایات» ـ به شهر، کار به جدال در اوکی کورال می کشد.
داستان سریال فلز در هم تنیده دربارهی یک فرد بیگانه و غیرخودی است که فرصت داشتن یک زندگی بهتر به او دست میدهد. اما او تنها به شرطی میتواند از این فرصت استفاده کند که بستهای مرموز را به یک زمین بایر پساآخرالزمانی تحویل دهد.
داستان درباره یک طلاق طولانی است. سریال ماجرای یک زوج میانسال با دو فرزند را دنبال می کند که بعد از رخ دادن اتفاقی رابطهشان ضربه ی بزرگی می خورد. Frances تصمیم می گیرد از همسرش Robert طلاق بگیرد، اما متوجه می شود که " رها کردن و از اول شروع کردن " بسیار دشوار است...
داستان فیلم در مورد یک تهیه کننده رادیو به نام "برد ویتاکر" می باشد که هرکاری می کند تا محبت فرزند خوانده خود را بدست بیاورد، اما در این راه می بایست با پدر حقیقی بچه اش رقابت کند...
یک راکون به نام آرجی است که قصد دارد تمام ذخیره ی زمستانی دوستش که یک خرس است را بدزدد. اما حین این کار خرس از خواب بیدار می شود و آرجی که هول شده است باعث می شود که همه ی غذاها از غار که بالای کوه است سقوط کند و نابود شود. آرجی برای زنده ماندن به خرس قول میدهد که تمام آن غذاها را جمع آوری کند و برای خرس بیاورد اما…