این فیلم داستان مردی به نام "سباستین" (رایان گاسلینگ) را روایت میکد که نوازنده جاز است و در حرفه اش بسیار موفق می باشد. او روزی با یک بازیگر جوان به نام "میا" (اما استون) برخورد میکند و سپس به او علاقه مند می گردد. اکنون "سباستین" که تمام فکر و ذهنش آن بازیگر شده است، دیگر نمی تواند بنوازد، از طرفی دیگر "میا" نیز به "سباستین" علاقه مند شده و او نیز دیگر نمی تواند نقش آفرینی کند. حال این دو باید منتظر باشند تا ببینند سرنوشت چه بر سرشان می آورد...
*
جزء 250 فیلم برتر IMDB
برایان اوکانر مامور مخفی اداره پلیس شهر لس آنجلس ماموریت پیدا میکند که به رویدادهای رقابت رانندگی شهری غیرقانونی نفوذ کرده و متخلفین را دستگیر کند، اما...
این برنامه جولیان کای را پس از آزادی محکومیت نادرست خود پس از 15 سال زندان دنبال می کند. او تلاش می کند جایگاه خود را در صنعت مدرن لس آنجلس پیدا کند و روابط پیچیده خود را سر و سامان دهد.
داستان سریال در مورد یک خانواده چند نژادی اعم از شوهر، زن و سه بچه که از سومالی، ویتنام و کلمبیا به فرزند خواندگی گرفته شده اند و یک بچه که بصورت بیولوژیکی به دنیا آمده است. حال رابطه آنها مورد آزمایش قرار می گیرد وقتی که یکی از بچه ها قادر به دیدن چیز هایی می شود که بقیه نمی توانند ببینند...
سریال دختران خوب، داستان سه مادر حومه شهری می باشد که با مشکل مالی مواجه می شوند و تصمیم می گیرند به یک سوپر مارکت محلی با یک اسلحه اسباب بازی دستبرد بزنند. مدیر سوپر مارکت یکی از آنها را می بیند و آنها با چیزهایی خلاف انتظارشان رو به رو می شوند و همه چیز را بسیار دشوار می کنند.
داستان در مورد فردی به نام "جف" می باشد که در یک برنامه تلوزیونی تبدیل به نمادی برای کودکان و خانواده شده است اما حالا کانون خانواده خودش در حا فروپاشی است و...
داستان سریال دربارهی آدمکشی به نام «بری» است که در یکی از مأموریتهایش، وارد یک کلاس بازیگری میشود و به این هنر علاقهمند میشود و تصمیم میگیرد بازیگری را دنبال کند.
دو هفته پس از خودکشی دختر جوانی به نام "هانا"، همکلاسیاش "کلی جنسن" که به او علاقه داشت، جعبهی مرموزی در شیروانیِ خانه پیدا میکند که ممکن است دلایل خودکشی او در آن نهفته باشند...
در دهه 90 میلادی در شهر لس آنجلس پلیس شهر بدترین رفتار ممکن را با سیاهپوستان شهر داشت و به همین دلیل اداره پلیس درگیر پرونده سوءرفتار با شهروندان بود.در همین حال همسر سابق یکی از بازیکنان موفق و سیاه پوست فوتبال آمریکایی به او جی سیمپسون به طرز وحشیانه ای به قتل می رسد...
در آینده ای نزدیک پارکی فوق پیشرفته شبیه غرب وحشی طراحی شده است که ربات های انسان مانندی بنام "میزبان" در آن وجود دارد. این ربات ها همگی از قبل برای اهداف مشخصی برنامه ریزی شده اند. افراد ثروتمند که در این پارک با نام "مهمان" شناخته می شوند در ازای پرداخت پول میتوانند از امکانات و ربات های این پارک بازدید و استفاده کنند. همه چیز سالها طبق برنامه پیش می رود و سرمایه گذاران این پارک تسلط کامل بر روی ربات ها دارند تا اینکه یک روز به دلیل نقص فنی در سیستم کنترل، ربات ها متوجه ماهیت واقعی خود شده و کم کم دست به شورش علیه سازندگان خود می زنند...
جیمی نویسنده بریتانیایی جسور و بی پروایی است که به همراه دوستش ادگار در لس آنجلس زندگی می کند و برای نوشتن رمان جدیدش با مشکلات زیادی رو به رو است او که در گذشته زندگی مشترک ناموفقی را تجربه کرده است داشتن چنین روابطی را بی حاصل و فاجعه بار می داند با این حال حضور او درمراسم عروسی معشوقه سابقش و بیان نظراتش درباره او و زندگی مشترک نتایجی بیش از پرت شدن تحقیرآمیز به بیرون از جلسه را برایش به ارمغان می آورد چرا که بیان این سخنان باعث آشنایی او با گرچن می گردد. گرچن زن جوان بدبین لجباز و دو رویی است که در صنعت موسیقی مشغول به فعالیت است و از اینکه هرگز در هیچ رابطه جدی نبوده است کاملا راضی و خوشحال است.بدین ترتیب اخراج از مراسم عروسی باعث آغاز رابطه پیچیده و عجیبی بین جیمی و گرچن می گردد و...
*
آپدیت: قسمت 13 از فصل پنجم اضافه شد.
"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...
این سریال علمی تخیلی و خانوادگی می باشد که داستان زندگی یک خانم فضانوردی را نشان می دهد که به خاطر ماموریتش یک سال تمام را در فضا سپری کرده و حالا پس از بازگشت تلاش می کند تا با همسر مخترعش و پسرش ارتباط برقرار کند ولی اتفاقاتی که در فضا برای او افتاده است ممکن است خطری جدی ررای فرزندش و شاید تمام بشریت باشد...
باری دیگر در نقش قدیمی اش بنام مامور Phil Coulson حضور خواهد داشت و وی افرادی را از سراسر جهان برای حضور در گروهی ویژه بنام S.H.I.E.L.D جمع اوری می کند . این گروه در مورد نیرو های ناشناس ، تاریک و فراطبیعی تحقیق می کند و همچنین از مردم عادی در برابر غیر عادی ها حفاظت می کند . گروه ماموران Phil Coulson شامل افرادی مانند مامور Grant Ward بطور ویژه اموزش دیده در زمینه های جاسوسی و رزمی ، مامور Melinda May خلبان متخصص و هنرمند رزمی ، مامور Leo Fitz یک مهندس به تمام معنا و در اخر مامور Jemma Simmons یک نابغه در زمینه های شیمی و زیست شناسی ، می باشند . در این گروه نابغه ها و بهترین ها یه همکار جدید نیز بنام Skye هم حضور دارد که وظیفه ی هکری و مدیریت کامپیوتر ها را برعهده دارد...
*
آپدیت: قسمت 10 از فصل ششم اضافه شد.
“گلدبرگز” مطمئنا یک خانواده دوست داشتنی است ! مادری مغرور ، پدری خشن ، خواهری افتضاح ، برادری با حس های پوچ (سندروم فرزند وسط) و کوچیک ترین عضو یعنی “آدام” که به فیلم برداری علاقه دارد ، همچنین پدربزرگ خانواده ، مرد پرتنش گروه . حال تصور کنید گرد هم آمدن این خانواده هفت بیجار را در این سریال …. !
معاون رئیسجمهور یا ویپ مجموعه تلویزیونی کمدی، طنز سیاسی آمریکایی با بازی جولیا لوئیس-دریفوس است که از شبکه HBO پخش میشود. این مجموعه توسط آرماندو ایانوچی با اقتباس از مجموعه سیتکام بریتانیایی با نام The Thick of It ساخته شده است. ویپ داستان غیر واقعی سلینا مایر معاون رئیسجمهور و پس از آن رئیسجمهور ایالات متحده است. این مجموعه شرح حال مایر و تیم اوست که در تلاش برای ایجاد تغییرات و برجا گذاشتن میراث ماندگار در جایگاه ریاست جمهوری آمریکا هستند بدون اینکه در بازیهای سیاسی روزانه واشینگتن، دی.سی. زمینگیر شوند ...
*
آپدیت: قسمت 07 از فصل هفتم اضافه شد.
دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...
داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و….
داستان این سریال در سال 2030 شروع میشود که شخصیت اصلی داستان تد مازبی (جاش رادنر) به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شد که داستان را از قسمت اول به گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند.هر قسمت این سریال در واقع یه خاطره ای هست که تد موزبی برای پسر و دخترش تعریف می کنه...