خلاصه داستان
سال 1895. «الکساندر» (پیرس)، دانشمند، استاد دانشگاه و مخترعی نیویورکی است که به سفر زمان اعتقاد دارد. مرگ نامنتظر و ناغافل نامزدش، او را ترغیب می کند ماشین زمانی بسازد که امیدوار است به کمک آن گذشته را تغییر دهد. اما وقتی نمی تواند در گذشته تغییری به وجود آورد، خود را هشتصد هزار سال به آینده پرتاب می کند...