آبی و جواهر به همراه سه فرزند خود در شهر ریودوژانیرو زندگی می کنند . زمانی فرا میرسد که جواهر تصمیم میگیرد به بچه هایشان پرواز کردن و زندگی به مانند دیگر پرندگان را یاد دهد. او به این نتیجه میرسد که باید بچه ها را به جنگلهای آمازون برای آموزش ببرد. آبی در تلاش است تا خانواده را با وضعیت جدید و همسایگان جدید در جنگل آمازون آشنا کند. او با مشکل بزرگتری دست و پنجه نرم می کند. جنگل وحشی و هزاران موجود خطرناکی که ممکن است برای خانواده او مشکل ایجاد کند.
مدتها از زمانی که مامیل به دلیل بد بودن صدایش از پنگوئن های دیگر جدا شد و سفر شگفت انگیزی را شروع کرد می گذرد.حالا مامبل با دختر مورد علاقه اش گلوریا ازدواج کرده و آنها صاحب فرزندی شده اند که او نیز به مانند پدر و مادرش استعدادهای نهفته ایی در خود دارد. اما این زندگی خوش چندان دوام ندارد و ...
داستان درباره پنگوئن های امپراطور در قطب جنوب است. مامبل یکی از این پنگوئن هاست که با بقیه فرق دارد. او برعکس بقیه پنگوئن ها نمی تواند آواز بخواند و این باعث می شود که توسط بقیه پنگوئن ها طرد شود.
داستان حیوانات یک مزرعه بزرگ را روایت میکند که وقتی صاحب مزرعه برای انجام دادن کارهایش ، مزرعه را ترک میکند ، آنها شروع به خوشگذرانی و جشن و پایکوبی میکنند. حیوانات دیگر سرپرستی ندارند و هر کاری که دلشان میخواهد را انجام میدهند.
داستان این انیمیشن در مورد ماجراجویی ها و اختراعات پسر بچه ای به نام جیمی نوترون هست، اون پسر نابغه ای است که اقدام به ساخت هر گونه اختراعی میکند تا اینکه…