خلاصه داستان
جیل (اوون ویلسون) به همراه همسر و پدر و مادر زنش به پاریس سفر میکند و شدیداً تحت تاثیر شهر و زیباییهایش قرار میگیرد. اما همسرش اینز (ریچل مکآدامز) و بقیه خانواده چنین احساساتی ندارند. همزمان جیل به فکر کار کردن روی رمانش با موضوع نوستالژی مشغول است. در پاریس آنها با دوستان قدیمی اینز (پائول و کارول) برخورد میکنند و...