هیمورا کنشین شمشیرباز افسانه ای است که کشتن مردم با شمشیر خود را متوقف کرده است. در عوض ، او از یک شمشیر لبه معکوس استفاده می کند. او سعی می کند با کائورو که یک مدرسه شمشیر زنی را در روستای آنها اداره می کند زندگی آرامی داشته باشد. گذشته کنشین به او منتقل می شود و باعث خراب شدن رستوران آکابکو می شود که مکان مورد علاقه کنشین برای غذا خوردن بود. در آنجا ، او یادداشتی پیدا می کند که روی آن کلمه "قضاوت مردم" نوشته شده است.
وقتی نینجایی به نام "مومون" یک نینجای خشمگین دیگر را به منظور گرفتن جایزه میکشد، ارتش و گروه مبارزین پنهان، با یکدیگر درگیر میشوند و در نتیجه جنگ و توطئههای شوم آغاز میشوند. اما...
یک نوجوان متوجه میشود که دارای قدرت های ماوراء طبیعی است که از گذشتگانش به ارث برده، او میفهمد که عامل واگذاری این قدرتها از جانب خلافکاران در خطر است و...
یک کارآگاه ژاپنی که دخترش به طرز مرموزی به قتل رسیده در شهر به دنبال سرنخ هایی درباره علت مرگ او میگردد. سرنخ های در نهایت او را به سمت به تبه کار حیله گر سوق می دهند که...
یک سال پس از وقایع گذشته، کایجی دوباره در همان وضعیت وحشتناک قبل گرفتار شده و بدهکار است. او به زودی فرصتی برای پرداخت بدهی سنگین خود پیدا می کند، اما فقط دو هفته وقت دارد و...
اواخر دوره ادو در ژاپن یک رغیب به نام توشو مامیا برای او پیدا شد که با ارتکاب به جنایاتی مثل قتل و تجاوز به عنف قصد آزار و اذیت دیگران را داشت که درگیری بزرگی بین آنان ایجاد می شود که تصمیم به ترور نارسوگو ماستوداریا میگیرد…
داستان درباره مردمان شهری است که ناگهان همه به یک کوری مسری مبتلا می شوند جز زنی ( مور ) که استثنائا کور نشده و جامعه اش را می بیند که چطوری حد و مرزها را پشت سر می گذارند...