داستان این فیلم درمورد یک استاد کالج است که دست بر قضا متوجه می شود دو شکارچی سرگردان در حال دزدی و غارت اموال او هستند. او تصمیم می گیرد تا آن ها را دستگیر کند اما...
دافنه (شایلین وودلی) با عقب نشینی از بدشکنی های اخیر ، خود را در زندگی حس می کند. او که در مهمانخانه خواهرش زندگی می کند ، مرتباً شاهد خواهر و برادر و برادرش است ، که این تنها باعث افزایش روز افزون ناامیدی روزافزون دافنه در مورد عشق طولانی مدت می شود. سپس در یکی از مهمانی های خواهرش ، دافنه با فرانک (سباستین استن) و جک (جیمی درنان) دیدار می کند. هر دو به طرز بسیار متفاوتی برای او جذاب هستند ، هرچند از جهات بسیار متفاوتی: یکی پسر بد روحی ، غیرقابل پیش بینی و همیشه آماده ماجراجویی است. دیگری هوشیار ، هوشمند ، حساس است و در حرفه خود به عنوان یک دانشگاه سرمایه گذاری می کند. دافن قادر به انتخاب میان این تقابل های تقریبا قطبی نیست ، در عوض احساس می کند که در بین آنها تندرست است و از روش های مشخصی که هر مرد او را می بیند لذت می برد - گویا او در حال شنیدن نسخه های مختلفی از خودش و زندگی است که ممکن است منتظر او باشد. اما سرنوشت راهی برای تصمیم گیری برای ما دارد و به زودی زمان آن می رسد که دافنه مجبور شود این امر را بپذیرد ...
در یک آرمانشهر که احساساتی وجود ندارد، دو نفر پس از اینکه یک بیماری موجب می شود احساسات و عواطفشان را به دست آوردند، عاشق یکدیگر می شود و همین موضوع باعث ایجاد تنش میان آنها و جامعهشان می شود.
«کلوین» (پاول دینو) یک نویسنده باهوش است که شروع می کند به نوشتن رمان جدیدش در مورد «روبی» (زویی کازان)، دختر رویاهایش. روز بعد اتفاقی می افتد که باورش برای کلوین هم سخت است. روبی تبدیل به یک شخصیت واقعی شده و آن دو با هم رابطه خیلی خوبی را آغاز می کنند...
«الیور» تنها چند ماه پس از فوت پدرش «آنا»ی بی ادب و غیر قابل پیش بینی را ملاقات می کند. این عشق جدید الیور را به یاد و خاطره ی پدرش می اندازد که 44 سال زندگی مشترک داشته و تا 75 سالگی زندگی پر هیاهو و هیجان انگیزی داشته همه باعث شده پدر و پسر بسیار به هم نزدیک شوند. و حالا الیور می خواهد با همان شوخ طبعی، شجاعت و امیدی که پدرش به او یاد داده با آنا شروع کند.
کارل مردی است که به هر چیزی که سر راهش میرسد با دیدی منفی گرایانه «نه» میگوید. تا اینکه به پیشنهاد دوستش تصمیم میگیرد تا در یک همایش با نام «به همه چیز بله بگویید» شرکت کند ، که در ادامه او با این تصمیم وارد مرحله ی جدیدی از زندگی میشود و...
شش ماه پیش دوست دختر "مت سالیوان" او را ترک می کند و او برای فراموش کردنش در این مدت هر شب با یک نفر رابطه بر قرار می کند. "مت" تصمیم می گیرد برای امتحان کردن خودش برای 40 روز و 40 شب روزهی سـکـس بگیرد یعنی هیچ نوع رابطه ای نداشته باشد. سختی کار از زمانی شروع میشود که دوستانش بر سر شکستن روزهی "مت" شرط بندی می کنند و...
یک تعمیرکار عجیب و غریب، یک ریموت کنترل مدرن به «دیوید واگنر» (مگوایر) و خواهر دو قلوی او، «جنیفر» (ویدرسپون) می دهد که با استفاده از آن، برادر و خواهر وارد مجموعه ی «پلزنت ویل» می شوند؛ یک مجموعه ی موفق و شاد تلویزیونی دهه ی 1950 که دوباره در دهه ی 1990 از یکی از کانال های کابلی پخش می شود...
دو مامور پلیس که کوچکترین نقطه اشتراکی ندارند، مجبورند با همکاری یکدیگر یک دختر بچه دزدیده شده را به پدرش برگردانند.
*
نسخه دوبله پارسی (صداوسیما) بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی
پس از درگیری نظامی روسیه درچچن، فرماندهی پایگاه های موشک های اتمی این کشور به فرمانده ای دارای تمایلات ملی افراطی واگذار می شود. به «ناخدا رمزی»، فرمانده ی زیردریایی اتمی امریکایی «USS آلاباما» دستور داده می شود که عازم منطقه شود اما تا زمان دریافت دستورات جدید از مرکز فرماندهی، از هر اقدامی خوداری کند. در آن جا، یک زیردریایی ناشناس اژدری به سوی «USS آلاباما» شلیک می کند. «رمزی» نیز تصمیم به مقابله می گیرد...
اتفاقات سریال حدود یک دهه پس از آخر الزمان زامبیها آغاز میشود که حال نسل جدیدی از انسانها که در واقع شخصیتهای نوجوان سریال هستند، تصمیم گرفتند تا از پناهگاههای امن خود خارج شوند و ماجراجویی خطرناکی در دنیای پر از زامبی را آغاز کنند...
هنگامی که یک گزارش میرسد که برای نوجوانی به نام ماری اتفاقی افتاده است ، دو کارآگاه جسور برای دستیابی به حقیقت این ماجرا سعی میکنند مسیری پیچده را طی نمایند. اما…
پس از وقوع حادثهای سرنوشتساز، مردی 40 ساله رویای خود را برای پیوستن به اداره پلیس لسآنجلس دنبال میکند. او که به عنوان مسنترین افسر تازهکار این اداره شناخته میشود، مانند فردی به نظر میرسد که از بحران میانسالی رنج میبرد و...
سریال داستان سه نفر است که هیچ ارتباطی با هم ندارند اما هر کدام قسمتی از یک رویای مشترک را در خوابشان می بینند. هر کدام باید یک ماموریت کاملاً مرموز و شخصی را انجام دهند. یکی به دنبال دوست دختر گمشده اش می گردد، نفر دوم به دنبال یک کودک مفقود شده است و نفر سوم نیز باید مادر بیمارش را درمان کند. آنها باید از سرنخ هایی که در خوابشان می بینند برای انجام این ماموریت ها استفاده کنند...
این سریال مهیج، روایتگر مجموعهای از داستانهای جنایی است که در ایالت مینهسوتا آمریکا رخ میدهد و سرانجام تمامی آنها به طور اسرارآمیزی به شهر فارگو واقع در ایالت داکوتای شمالی مربوط میشوند و...
سریال جذاب و دوست داشتنی است با دیالوگ های جالب و طنزی.بخش معمایی سریال دارای پیچیدگی زیادی هست و میشه گفت تا اخر سریال تقریبا نمیشه به طور قطعی گفت که قاتل و دلیل قتل چه چیزی است.در کنار این قتل ها و جسدها ! به زیبایی روابط اجنماعی شخصیت ها با یکدیگر به تصویر کشیده شده است طریقه ی برخورد متفاوت افراد با مسائل و مشکلات شخصی و …
*
آپدیت : قسمت 12 از فصل دوازدهم