در دهه 1990 میلادی در منطقه غربی ایالات متحده امریکا رخ میدهد. کلیف، که در حال حاضر به عنوان یک فروشنده سیار لوازم پزشکی کار میکند، در موقعیتی بسیار ناخوشایند قرار دارد. او تحت بار بسیاری از بدهیهای مالی فشار دارد و اتهامات به او که مدتها پیش از دزدی از یک شرکت دیگر و مرگ همکارش متهم شده است...
گروهی از غارتگران غیرقانونی تصمیم می گیرند که پاکسازی سالانه در طلوع آفتاب متوقف نشود و در عوض برای همیشه باقی بماند، همین باعث می شود تا همه قوانین شکسته شود و هرج و مرج همه جا را فرابگیرد.
زنی جوان به نام میراندا ولز که پس از فوت همسرش، با مشکلات معیشتی دست به گریبان است، در پی رویدادهایی غیرمنتظره، با مردی مرموز به نام بری جانسون آشنا میشود که فلسفه مثبتاندیشی را در دستور کار خود قرار داده و...
داستان بر اساس اتفاقات واقعیای بوده که در گذشته رخ داده است و قصه یک تیم عجیب و البته مصمم از طراحان و مهندسان آمریکایی را حکایت میکند. این تیم توسط یک طراح بااستعداد به نام کرول شلبی و همچنین یک راننده انگلیسی به نام کن مایلز هدایت میشود و ...
پس از آنکه پسری 14 ساله به درون دریاچه سنت لوئیس میافتد و تلاشها برای احیای او ناکام میماند، مادر این پسر نوجوان با صدای بلند برای نجات او دعا میکند و...
بعد از مریض شدن مادرش، بریجیت مجبور می شود بار دیگر به خانه ی دوران کودکی اش در شیکاگو بازگردد. نظر پدر خانواده این است که مادرشان را در خانه نگه دارند و برادر خانواده نیز تصمیم دارد مادرش را به یک مرکز مراقبتی به نام “مموری کِر” ببرند تا به صورت تخصصی از او مراقبت شود در این بین بریجیت می بایست میان این دو نظر داوری کند تا بهترین تصمیم گرفته شود. با بدتر شدن حال مادرش، خانواده آن ها نیز در حال فروپاشی است و این وظیفه ی بریجت است که خانواده را سرپا نگه دارد ….
فیلم در مورد داستان زندگی رئیس سازمان افبیآی در سال 1974 است، که به دو روزنامه نگار کمک کرد تا رسوایی واترگیت را عمومی کنند و در نهایت رئیس جمهور وقت را "ریچارد نیکسون" برکنار کنند، اما...
مَردی میبایست پدرخواندهی 80 سالهاش را به ایالت اورگان ببرد تا در صورت مرگش در آن ایالت به خاک سپرده شود، اما در حین راه سعی میکند تا به او اُمید به زندگی بدهد...
استِت که در یکی از شهر های کوچک ایالت تگزاس زندگی می کند و مادر خود را به تازگی از دست داده و از این بابات بسیار عصابی و خشمگین است، تصمیم می گیرد به یک مدرسه موسیقی برود. در آنجا استادی منحصر به فرد را پیدا می کند که او را برای شکوفا کردن ذهن خلاقش و پیشرفت در موسیقی راهنمایی می کند و...
یک سارق سابق دار، به دنبال دختر ربوده شدهاش که در صندوق عقب یک تاکسی زندانی شده است میگردد و برای همین به سراغ تمام جنایتکاران و خلافکارانِ شهر برای پیدا کردن آن میرود، اما...
این فیلم درباره رئیس پر افتخار اداره آگاهی ( که بعدها به عنوان FBI شناخته شد ) به نام «جی. ادگار هوور» است. «جی. ادگار» ( لئوناردو دیکاپریو ) در سال 1924 به ریاست FBI برگزیده شد و به مدت 48 سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این مدت توانست امنیتی قابل قبول در ایالات متحده بوجود بیاورد که تحسین فراوان مقامات را درپی داشت. اما در عین حال شایعاتی هم مبنی بر اینکه «جی. ادگار» تمایلات همجنس خواهانه ای هم دارد منتشر شده بود که این مسئله هرگز مشخص نشد. این فیلم به بخش هایی ناشناخته از زندگی «جی. ادگار هوور» می پردازد.
"میکیهالر" وکیل مدافع جنایی است که در اتومیبل خود کارهای وکالت را برای افراد مختلف انجام میدهد. اما در آخرین پرونده اش که مربوط به دفاع از یک متهم به قتل است، متوجه میشود که این یک پرونده ساده ای نیست و بازیهای خطرناکی در پشت پرده آن قرار دارد، بازیهایی که جان موکل و خودش را تهدید میکند...
*
نسخه دوبله پارسی (موسسههای داخلی) بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی
در شهرستانی کوچک بهنام پیکاک، یک بیمار دوشخصیتی زندگی میکند. او صبحها تا ساعت 8:15 در قالب اِما اسکیلپا فرو میرود که پنهان از دید همسایگان کارهای معمول یک زن خانهدار را انجام میدهد و از آن به بعد، تبدیل به جان اسکیلپا، کارمند وظیفهشناس بانک میشود …
پس از آن که موجی سهمگین به کشتی پسایدون اصابت و آن را واژگون می کند، ناخدای کشتی به سرنشینانی که جان سالم به در برده اند اطلاع می دهد که سالن رقص کشتی حالت یک حباب هوا را دارد و آن ها می توانند تا موقع رسیدن کمک، در آن جا پناه بگیرند.
"آینار" (رابرت ردفورد) روزی روزگاری مزرعه دار موفقی بوده است. "آینار" پسری داشته که سال ها پیش وقتی همسرش، "جین" (جنیفر لوپز) پشت رل بوده، در تصادف اتومبیل کشته شده است و "آینار" هرگز نتوانسته "جین" را به خاطر مرگ پسرشان ببخشد. اما "جین" و "گریفین" صاحب دختر کوچکی به نام "گریف" نیز بوده اند که "آینار" هرگز او را ندیده تا این که یازده سال بعد جلوی در خانه اش پدیدار می شود. "جین" و "گریف"، در فرار از دست مرد خشنی به نام "گری"، به مزرعه "آینار" پناه آورده اند.
«ادی» یک کنترل کننده ی هوایی کامپیوتری است که هدایت «تلون جت» - نسل جدید هواپیماهای پنهان که می توانند از دید رادار دشمن مخفی بمانند - را به عهده دارد. موقع بازگشت از مأموریتی، هواپیمای «ادی» مورد اصابت صاعقه قرار می گیرد و «ادی» شروع می کند به خودسرانه عمل کردن. حالا، پیش از این که «ادی» باعث آغاز جنگ جهانی سوم شود، باید جلوی او را گرفت...
جان مون، پس از مرگ همسرش آدری، به همراه دو پسر نوجوانش “کریس” و تیم” به مزرعه ای در مناطق روستایی شهرستان دریز نقل مکان می کنند تا زندگی روبراهی را آنجا شروع کنند، اما...
والتر نوجوانی 14 ساله است که برای تعطیلات تابستانی نزد دو عموی عجیب و غریب و بداخلاق خود در تگزاس فرستاده می شود. عموهای والتر، گارت و هاب به شیوه خاص خود زندگی می کنند. در خانه آنها تلفن و تلویزیون وجود ندارد و سرگرمی هایشان کاملاً خاص خود آنهاست...
"بروس بنر"، یک محقق ژنتیک با گذشتهای غم انگیز، بخاطر یک بیماری هر موقع که خشمگین میشود به غول سبز بزرگ خشمگین تبدیل میشود...
*
نسخه دوبله پارسی "هالک" (موسسههای داخلی) | سینک اختصاصی
«ملانی کارمایکل» (ویدرسپون)، طراح مد موفق با پسر شهردار نیویورک نامزد کرده است. اما او کارهای ناتمامی دارد که باید آن ها را به سرانجام شان برساند. «ملانی» در منطقه ای فقیر در جنوب امریکا بزرگ شده و در نوجوانی با «جیک پری» (لوکاس)، هم کلاسی اش ازدواج کرده و بعد یک باره او را رها کرده و به شرق آمده و زندگی تازه ای را آغاز کرده است. او حالا باید به زادگاهش پیجین کریک در آلاباما برگردد...
ریاضی دان معروف، "جان فوریس نش جونیر" (راسل کرو) با "آلیشیا" (جنیفر کانلی) ازدواج کرده است و زندگی خوشی دارد. تا این که "ویلیام پارچر" (اد هریس) مأمور سیا به سراغش می رود و می خواهد در زمینهی فعالیت های رمز گشایی به کارش بگیرد و از آن به بعد است که زندگیاش تبدیل به یک کابوس می شود...
«پاتریک بیتمن» (بیل) جوانی اهل نیویورک و معقول و خوش سر و لباس است. اما در پشت این چهره ی او، یک هیولا نهفته است. «بیتمن» شب ها کار واقعی اش را شروع می کند و به شکار و کشتن ولگردها و زنان خیابانی می پردازد...