یک مددکار اجتماعی طلاق گرفته، دخترش را در شب کریسمس با خود به سواری می برد.

دام تورتو و خانواده اش تا به اینجا همه دشمنان و مشکلات خود را به خوبی پشت سر گذاشته اند. حالا باید با خطرناک‌ترین رقیب خود که تشنه انتقام است روبرو شوند. او از گذشته سربرآورده و تهدیدی برای هرکس و هرچیزی است که دام تورتو دوستش دارد.

در این فیلم اکشن هیجان انگیز، یک سفر جاده ای بین کانتری تبدیل به بزرگراهی به جهنم برای برندا و خانواده اش می شود.

داستان این فیلم درباره‌ی دومنیک تورتو و گروهش می‌باشد که این‌بار درگیر ماجرای بزرگی می شوند ،"چیپر" برای انتقام از دومنیک و تیمش ، از جیکوب برادر کوچک دام کمک می گیرد، آن‌ها باید تمام تلاش خود را برای هدفشان انجام دهند ، اما…

فیلم جان هنری عضو سابق باند، جان هنری را دنبال می کند، که برای زندگی آرام تر در جنوب لس آنجلس اقدام به تجارت خشونت کرد. هنری با دو کودک مهاجر در حال فرار از رهبر سابق باند خودش دیدار می کند و محبور می شود تصمیم بگیرد که آیا دوباره به گذشته آشفته خود بازگردد تا به آینده بهتر برای این دو کودک کمک کند یا نه …

سگی ماجراجو که در اداره‎ی پلیس در حال فعالیت هست ، ماموریتی به عنوان پلیس مخفی دریافت می‎کند. او باید با همکار انسانش وارد نمایش سگ‎ها شود تا از یک اتفاق خطرناک جلوگیری کند. اما…

پس از اینکه دومینیک و لتی، برای ماه عسل خود به کوبا سفر می کنند، با زنی بدجنس و خطرناک به نام سایفر روبرو می شوند. سایفر همه سعی خود را می کند تا دومینیک وارد دنیای جرم و جنایت شود و به اعضای تیمش پشت کند و...

چهار شخص خارج از نظام سرمایه داری که شکست قیمت خانه و اوضاع اقتصادی را در میانه دهه اول قرن بیست و یکم پیش بینی کرده اند، به خاطر عدم پیش بینی این اتفاق و البته طمع بانک ها، تصمیم به مبارزه با بانک ها می گیرند...

داستان فیلم درباره‌ی خانواده ی اِمرسون می باشد که برای روز شکرگزاری به مزرعه ی عجیب و غریب عمه کِلای می روند. اما پس از اینکه مدتی از اقامتشان در آنجا می گذرد ، اتفاقات جالبی رخ می دهد...

پس از اینکه اوون و دار و دسته اش مقابل دومینیک و گروهش شکست می خورند، او و بقیه اعضای تیم تلاش می کنند تا به زندگی عادی خود بازگردند. اما برادر بزرگتر اوون، به دنبال انتقام از دومنیک و خانواده اش است و...

"دومینیک تورتو" (وین دیزل) ، "برایان او کانر" (پاول واکر) و بقیه اعضای خانواده شان به ادامه آخرین ماموریتشان در ایتالیا می پردازند ، جایی که "لوک هابز" در تعقیب آنها بود . همزمان با این ماجرا ، گروهی دیگر در لندن دست به سرقت چند ماشین و آشوب می زنند و هابز مجبور می شود به آنجا برود و آنها را دستگیر کند . بعد از آنکه مشخص می شود "لتی" در سرقت لندن دست دارد ، "تورتو" هم قاطی ماجرا می شود...

داستان فیلم درباره تعدادی زوج جوان، میان سال و پیر است که در شهر نیویورک، خودشان را آماده برگزاری مراسم شب سال نو می‌کنند. قصه زندگی این خانواده‌ها، که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند در هم تنیده می‌شود و عامل مشترک در زندگی آن‌ها، مراسم شب سال نو است.

"برایان او کانر" (پاول واکر) و "دامنیک تورتو" (وین دیزل) دوباره در مقابل قانون قرار می گیرند. "برایان" و "میا تورتو" که دامنیک را از حبس فراری داده‌اند، اکنون به هر راهی می زنند تا از پلیس بگریزند. اکنون آن‌ها به "ریو د جانریو" بازگشته‌اند تا آخرین مسابقه را برای آزادی‌شان انجام دهند. بعد از آماده کردن تیمی از رانندگان برتر، آن‌ها در میابند تاجر فاسدی که درپی کشتن آن‌هاست، به دنبالشان است. از طرفی دیگر مامور فدرال سرسختی بنام "لوک هابز" (دووین جانسون) نیز در تعقیب آن‌هاست...

«اما» و «آدام» دوستان قدیمی و نزدیک به یک‌دیگر هستند که تصمیم می‌گیرند رابطه دوستانه خود را وارد مرحله جدیدی کنند و قصد دارند تا همه چیز را به دور از حسادت و انتظارات بی‌مورد نگه دارند اما...

مکس پین، مامور مبارزه با مواد مخدر که خانواده‌اش در پی توطئه‌ای به قتل رسیده اند با همکاری یک آدمکش که خواهان گرفتن انتقام است قصد دارند مجموعه ای از جنایت ها که در نیویورک اتفاق افتاده را کشف کنند…

در لندن، یکی از میلیونرهای معاملات املاکی،‌ تلاش می کند توجه چند نفر از سرمایه داران شهر (باتلر و البا) را جلب کند،‌ اما او نقشه های پیچیده تری دارد. او برنامه ریزی کرده تا خودش و یکی از همکارانش (ویلکینسون) یکشبه پولدار شوند.

برادر بزرگ تر بابانوئل، «فرد کلاوس» (وون) به میزان زیادی پول احتیاج دارد، بنابراین برای کمک برای برادرش «سینت کلاوس» (بابانوئل / جیاماتی)، به قطب شمال می رود...

اتفاقاتی که برای فرهاد و دختر و همسرش می افتد، دو کاراگاه پلیس که به هم علاقه دارند، یک مغازه دار آسیایی مهاجرو خانواده اش، یک زن خانه دار و همسرش که دادستان است، یک کارگردان سیاه پوست و همسرش، یک قفل ساز مکزیکی و دختر کوچکش، دو جوان سیاه پوست که کارشان سرقت اتومبیل است، یک زوج میان سال چینی که از قضا آنها نیز مهاجرند و یک پلیس تازه کار و همکاربا سابقه ی نژاد پرست اش… کسانی که درون زندگی روزمره شهری بی در و پیکر، بی خبر از هم زندگی می کنند و امکان بسیار ضعیفی وجود دارد که ارتباطی با یکدیگر داشته باشند؛ اما یک تصادف همه چیز را دگرگون می کند و…

پلیس سابق، «برایان او کانر»، بخاطر فراری دادن دوست متهمش، دستگیر میشود. اکنون به او فرصتی داده شده تا پلیس از مجازاتش چشم پوشی کند. او باید همراه یکی از دوستان قدیمی‌اش، به پلیس در دستگیری یک وارد کننده مواد مخدر کمک کند.

داستان مجموعه حول خانواده ثروتمندی به نام Lyon متمرکز است که Lucious پدر خانواده با گذراندن دوران کودکی دشوار و با تلاش فراوان توانسته تا شرکت عظیم و معتبر موسیقی را بنا کند توسط پزشکان مبتلا به بیماری مهلک ALS تشخیص داده می شود و به او اعلام می شود بیش از سه سال زنده نخواهد ماند. بنابراین Lucious باید هر چه سریعتر تصمیم خود را برای انتخاب جانشین خود پس از مرگش بگیرد و این آغاز رقابتی است بین سه فرزند او به نام های Hakeem ،Jamal و Andre که هریک با توانایی ها و خصوصیات اخلاقی خاص خود می خواهند تا به نحوی صلاحیت خودرا برای به ارث بردن کمپانی عظیمش اثبات کنند. اما این همه ماجرا نیست و با آزادشدن Cookie همسر سابق Lucious که پس از هفده سال از زندان آزاد گشته و ادعای مالکیت بر نیمی از کمپانی که در بنیان گذاشتنش نقش داشته اوضاع پیچیده تر می شود.