بن ( رابرت دنیرو ) پیرمرد بازنشسته ای است که تصمیم می گیرد که دوباره به بازار کار برگردد، اما در عین حال می داند که بازگشتنش به کار با شرایطی که دارد، بسیار سخت است. به همین منظور، وی به سراغ اعضای اداره کننده یک سایت آنلاین فشن می رود که همه کاره این مجموعه دختری به نام جولز استین ( آن هاتاوی ) می باشد. بن در این شرکت به عنوان کاراموز مشغول به کار می شود و رفته رفته به دلیل تجربه های بسیار خوبی که در زندگی کسب کرده، در دل افراد جا باز می کند...
*
نسخه دوبله پارسی اضافه شد | سینک اختصاصی
جین ( مریل استریپ) مادر سه فرزند بالغ ، و صاحب یک رستوران و نانوایی است و نزدیک به یک دهه است که از شوهرسابق خود جیک ( بالدوین) جدا شده است ، اما پس از جشن فارغ اتحصیلی پسرش و ملاقات شوهر سابقش که با یک زن جوان و زیبا ازدواج کرده است ، دچار آشفتگی و سردرگمی در زندگی خصوصی اش می شود ، او که به تازگی با مرد معماری بنام آدام ( استیو مارتین ) رابطه عاطفی ایجاد کرده ، پس از ملاقات شوهر سابقش احساس می کند هنوز به او علاقه مند است و همین مسئله او را دچار سردرگمی می کند اما... ...
«هری سنبورن» (نیکلسن) خیال دارد دو روز تعطیل آخر هفته را با «مارین» (پیت) در ویلای کنار دریای مادر او بگذراند ولی از بخت بد قلبش در آن جا درد می گیرد. «اریکا بری» (کیتن)، مادر «مارین» با اکراه می پذیرد چند روزی از او مواظبت کند. اما خیلی زود «هری» در می یابد که به «اریکا» علاقه پیدا کرده است.
«نیک مارشال» (گیبسن) در یک آژانس تبلیغاتی کار می کند و مردی زن ستیز است و همسر سابق و دختر و مستخدمه اش از دست او شاکی اند. شبی، «نیک» با ماشین تصادف می کند، اما صبح روز بعد در می یابد توانایی خواندن فکر زنان را پیدا کرده است. «نیک» ابتدا هراسان می شود، اما کم کم می فهمد که می تواند از این موهبت استفاده کند.
«جورج بنکس» (مارتین)، تولید کننده ی کفش های ورزشی، در میانه ی ریخت و پاش های یک مهمانی عروسی، روزهایی را به یاد می آورد که به ازدواج تنها دخترش، «آنی» (ویلیامز) منجر شد...
فیلم درباره تناوب میان گذشته و زمان حال است، دختر کوچکی که از ضریب هوشی بالایی برخوردار می باشد پدر و مادرش را به سفری می برد تا هر دو را شگفت زده کند...
«ایریس» (کیت وینسلت) عاشق مردی شده که قصد ازدواج با زن دیگری را دارد. در این بین٬ «آماندا» (کامرون دیاز) فهمیده است که مردی که با او زندگی می کند نسبت به او بی تفاوت شده است. این دو زن که تا حالا هیچوقت همدیگر را ندیده بودند و 6 هزار مایل با هم فاصله داشتند٬ همدیگر را پیدا می کنند و ...