زمانی که "لو" دچار دردسر می شود، "نیک" و "جیکوب" ماشین زمان را برای برگشتن به گذشته روشن میکنند. اما برعکس سر از آیندهایی که "آدام جونیور" در آن زندگی میکند، در میآورند. حال باید آینده را تغییر دهند تا بتوانند گذشته، که در واقع اکنون است، را نجات دهند...
یک ماشین زمان در یک کمپ اسکی، مردی را همراه دو دوست و خواهرزادهاش به شبی در سال 1986 می برد. آنها باید شبی شوم را برای بار دوم در زندگیشان بگذرانند و سعی کنند چیزی را تغییر ندهند، تا مطمئن شوند که خواهر زادهاش حتما به دنیا میآید.
بارتلبی بی گینس دانشآموز دبیرستانی در راهیابی به کالج برای هشتمین بار مردود میشود. این مسئله برای پدر و مادر او اهمیت ندارد چون او در این زمینه تنها نیست بسیاری از دوستان او نیز مردود شدهاند. در چنین شرایطی چگونه میشود پدر مادر را خوشحال کرد و به دختر آرزوهایش مونیکا برسد؟ ساده! دانشگاه اختصاصی خودش را تأسیس کند...
«لی» (کریستال) تبلیغات چی یک کمپانی فیلم سازی هالیوودی، موقع معرفی یکی از محصولات پر خرج و پر سر و صدای شان به خبرنگارها، مستأصلانه تلاش دارد که حقایقی را از چشم و گوش شان پنهان نگه دارد...
«راب» (کیوساک) صاحب یک مغازه فروش آلبوم های موسیقی است که با بحران میان سالی روبرو می باشد و باید بعضی عادت های خاصش در مورد دنیای موسیقی را فراموش کند...
«مارتین بلانک» یک مامور حرفه ای است، که برای یک ماموریت به حومه شهر دیترویت فرستاده می شود و بر حسب تصادف جشن تجدید دیدار دوران دبیرستان او نیز در همان مکان برگزار می شود...
دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...