فریدا یک پیشخدمت جوان در لس آنجلس است که چشمش به کارآفرین فناوری، اسلیتر کینگ، است. وقتی او به یک جلسه در جزیره خصوصی می رود، فریدا احساس میکند که چیزهای بیشتری از آنچه به چشم میآید وجود دارد.
داستان فیلم حول محور یک داوطلبِ خطِ کمکرسانی میچرخد، کسی که بخشی از گروه کوچکی است که هر شب پای تلفن مینشیند و با انواع و اقسام آدمهای تنها، افسرده و… تماس میگیرد.
این فیلم یک دست قطع شده را دنبال میکند که از یک آزمایشگاه کالبد شکافی در پاریس فرار میکند و تنها هدف او پیدا کردن و رسیدن به بدن خود است که از آن جدا شده است. او کم کم به یاد می آورد که به یک پسر پیتزا فروش به نام نوفل وصل بوده است و...
یک آشپز تنها، کم حرف و البته ماهر (با بازی جان ماگارو) به غرب سفر کرد و به یک گروه از شکارچیانی که در منطقه اورگان مستقر شده بودند، پیوست. بعد از مدتی، او فقط توانست با یک مهاجر چینی (با بازی اوریون لی) در آن گروه ارتباط برقرار کند. او در طی این مدت به دنبال ثروت خود هم بود. مدت زیادی طول نکشید که این دو نفر توانستند با همکاری هم، یک تجارت موفق را بنا کنند.
داستان درباره 4 زوج است که با هم به یک تعطیلات آخر هفته رفته اند، اما زمانی که یکی از زوج ها متوجه می شوند مابقی نقشه کشیده بودند تا موجبات طلاق آنها را فراهم کنند اوضاع بسیار بحرانی می شود...
*زیرنویس فارسی اختصاصی اضافه شد.
این فیلم بر اساس رمانی از Tom Drury ساخته شده و داستان عشق متصدی بار "پیر" و زن مرموزی بنام "استلا" است. اما زمانی که "پیر" کیسه پولی از پول های دزدی پیدا میکند، رابطه آنها رنگ و بوی خطر به خود میگیرد...
داستانِ فیلم ماجرای پسر جوانی با بازیِ Dane DeHaan که دوست دوست دخترش Aubrey Plaza از دنیای مُردگان باز میگردد و این درحالیست که اشتهای زیادی برای خوردن گوشت آدمی زاد دارد و به روایتی چیزی شبیه به زامبی شده...
براندی کلارک دختر نوجوانی است که به دلیل نداشتن تجربه های بزرگسالانه پیش از رفتن به کالج تحت فشار روحی زیادی قرار دارد. از این رو تصمیم میگیرد لیستی شامل کارهایی که باید قبل از به کالج رفتن آنها انجام دهد را تنظیم کند اما...
«کلوین» (پاول دینو) یک نویسنده باهوش است که شروع می کند به نوشتن رمان جدیدش در مورد «روبی» (زویی کازان)، دختر رویاهایش. روز بعد اتفاقی می افتد که باورش برای کلوین هم سخت است. روبی تبدیل به یک شخصیت واقعی شده و آن دو با هم رابطه خیلی خوبی را آغاز می کنند...
سال 1975، «جون جت» (کریستین استوارت) دختر جوانی است که آرزوی تشکیل یک گروه موسیقی به سبک «راک اند رول» که مخصوص دختران است را دارد اما سبک موسیقی او گیتار برقی است، سبکی که در آن زمان مخصوص پسرا بوده و دخترا از گیتار معمولی استفاده می کردند. او با کمک کیم فاولی موفق می شود تا گروه کوچکی آماده کند اما به شخصی نیازمندند تا در حین نمایش به سبکی مثل «لیدی سول» اجرا کند تا جوانان نیز به این گروه علاقه مند شوند و در این کار نیز از «شری کوری» (داکوتا فانینگ) کمک می گیرند. حالا گروه آنان کامل است و پیش به سوی شهرت می روند…
«بلیس» دخترک خجالتی و گوشه گیری است که یک روز با گروهی از دختران دیگر آشنا می شود که در یک تیم اسکیت سواری نمایشی شرکت می کنند و مسابقه می دهند. او کم کم احساس می کند از اینکه همیشه و هیچ وقت در زندگی اش کار خاصی نکرده است خسته شده و اکنون میخواهد به گروه آنها بپیوندد تا در مسابقات شرکت کند...
این سریال داستان مردی به نام مایلز را دنبال میکند که در حال دستوپنجه نرم کردن با مشکلات زندگی خود است و برای تبدیل شدن به فردی بهتر، باید تحت یک درمان جدید قرار گیرد. او سپس متوجه میشود که یک نسخه جدید و بهبود یافته از خود جایگزین او شده است. این جانشین به مایلز نشان میدهد که در واقع بدترین دشمن وی، خودش است...