"جک" یکباره با دوستانی آشنا می شود که زندگی معمولی و خسته کنندهی او را تغییر میدهند. او همه چیزش را فدا میکند تا همراه با این دوستان کاریزماتیک خود باشد و از زندگی لذت ببرد. آنها هر روز و هر شب به پارتی ها مختلف می روند و حسابی خوش میگذرانند. در این بین جک عاشق یکی از اعضای گروه که اِولین نام دارد میشود و...
آخرین قسمت از سری فیلمهای "هری پاتر"، در جایی آغاز می شود که "هری"، "رون" و "هرمیون" به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی ماندهی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری پاتر و دوستانش نبردی عظیم و خونین آغاز میشود...
این فیلم یک هفته از زندگی «مرلین مونرو»، بازیگر افسانه ایی هالیوود را در سال 1957 میلادی به تصویر می کشد. مرلین در دوره نامزدی با همسر نویسنده مشهور خود «آرتور میلر» از زندگی هالیوودی خود گریخته و به لندن می رود تا زندگی آرامی داشته باشد. وی در لندن با شاهزاده و خواننده مشهور «لارنس الیویر» در نمایشی همبازی می شود و ...
"لُرد ولدمورت" قویتر از قبل شده و قدرتش در حال رشد است و وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست . "هری پاتر"، "رون" و "هرمیون" تصمیم گرفته اند که کار "دامبلدور" را به پایان برسانند و بقیه جان پیچ ها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهی دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است...
"هری پاتر" در سال ششم هاگوارتز تحصیل میکند. او کتاب معجون سازی دست دومی را پیدا میکند که صاحب قبلی آن شخصی به نام «شاهزادهٔ دورگه» است. هری برای اولین بار کلاسهای خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد ولدمورت میپردازند.
"هری پاتر" در سال پنجم تحصیلی هاگوارتز تحصیل میکند. وزارت سحر و جادو باور نمیکند که "لرد ولدمورت" بازگشته است و از این جهت "هری پاتر" و "دامبلدور" را تحت فشار می گذارد و...
در قسمت چهارم هری پاتر می بینید که هری در چهارمین سال تحصیلش، به طور مرموزی به عنوان یکی از مسابقه دهندگان در یک رقابت خطرناک میان سه مدرسه ی جادوگری انتخاب می شود.
در قسمت سوم هری پاتر، هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری می کند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری می آید...
«سر ویلیام مکور دل» (گامبن) و همسرش، «لیدی سیلویا» (اسکات تامس)، زوج ثروتمند بریتانیایی، تعداد زیادی از دوستان، نزدیکان و خویشان خود را برای یک هفته شکار و استراحت، به ملک اربابی شان دعوت می کنند. تعدادی پیشخدمت زن و مرد هم مشغول پذیرایی و در ضمن شاهد ماجراهای مهمانان هستند...
داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خالهاش زندگی می کند، زیرا پدر و مادرش سال ها قبل در یک تصادف کشته شدهاند. هری پاتر که در این 10 سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می یابد که بزرگترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.