قهرمان داستان پسر کوچکی است که مادرش به آسایشگاه روانی فرستاده شده و پدرش مجبور به دوره گردی و فروشندگی شده است. او در یک هتل سطح پائین پناه می گیرد. داستان بر روی رابطه او با دیگران و تلاشش برای زندگی تمرکز دارد...
هنگامی که مسئولان یک شرکت حقوقی از ابتلای یکی از وکلای شان، «اندی بکت» (هنکس)، به بیماری ایدز و همجنس خواه بودنش آگاهی می یابند، او را به دلایل ساختگی اخراج می کنند. «اندی» قصد دارد شرکت را به دلیل رفتار ناعادلانه و تبعیض آمیز به دادگاه بکشد، دست یاری به سوی وکیلی سیاه پوست به نام «جو میلر» (واشینگتن) دراز می کند.
یک پسر جوان (پیت) در حالی که از یک کیوسک تلفن خبر آزار دیدن دختری را از اوباش به پلیس می دهد، متوجه یک جفت کفش جیر می شود که بر روی سقف کیوسک می افتد. به کمک کفش ها و موسیقی «ریکی نلسن»، او خود را یک خواننده ی محبوب موسیقی پاپ تصور می کند و اسم «جانی سویید» را انتخاب می کند...
داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند. وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد.
"ریموند آویلا" به بخش امور داخلی پلیس لس آنجلس می پیوندد. او و همکارش "امی والاس" درباره فعالیتهای مالی مشکوک پلیسی به نام "دنیس پک" تحقیق می کنند. از طرفی "پک" درگیر فعالیتهای خلاف قانون دیگری است و...