سال 1827. پس از دفن جسد "لودویگ و ان بتهوون"، "آنتون شیندلر"، دوست و ناشر آثارش نامه ای در کشوی میز تحریرش پیدا می کند که در آن، همه ی دارایی معنوی و آثارش را به زنی مجهول که او را محبوبه ی ابدی اش خوانده، تقدیم کرده است. «شیندلر»، تنها از سر کنجکاوی برای کشف این تنها نکته ی مجهول زندگی «بتهوون»، جست و جوی خود را آغاز می کند.

مارگارت شلگل یک زن جوان باهوش و آرمان‌گرا است که با هنری ویلکاکس تاجر مسن خودساخته و محافظه‌کار وارد رابطه‌ای عاشقانه می‌شود. روث ویلکاکس (جولیا اورموند Julia Ormond) همسر هنری ناگهان از دنیا می‌رود و هنری صاحب ملک و عمارت هواردز اند می‌شود. در این میان، هلن شلگل (فیلیپا کولتارد Philippa Coulthard) خواهر کوچکتر مارگارت که بسیار پرشور و هوس‌باز است به‌دنبال تسویه‌حساب و گرفتن حق لئونارد باست (جوزف کویین Joseph Quinnn) کارمند جوان بانک که دوران سختی در کار و در خانه کنار همسرش جکی (روزالیند الیزار Rosalind Eleazar) را طی می‌کند، به میان می‌آید.پس از مرگ والدینشان، عمه جولی (تریسی آلمن Tracey Ullman) دوست‌داشتنی اما فضول آن‌ها سعی در محافظت از دو دختر جوان و برادرشان تیبی (آلکس لاتر Alex Lawther) در برابر پستی و بلندی‌های زندگی دارد.

داستان سریال درباره فردی است به نام رگنار لاثبروک که با پادشاه آن دوران وایکینگ ها به مخالفت برمیخیزد و دوست دارد این بار به جای نبرد با شرقی های منطقه خود، حمله به سمت غرب را در دستور کار خود قرار بدهند. رگنار با مخالفت با پادشاه خود، کار را به جلو میبرد تا راه را برای نبرد با غربی ها هموار کند و حتی خود را در مقام پادشاهی ببیند...