ر اوخر سال 1980 گروهی از دوستان بعد از تعطیلی مدارس تصمیم میگیرند برای خوشگذرانی و تجربه های جوانیشان به کمپ جنگلی بروند. ,ولی وقتی که افسانه های باستانی در آن جا بیدار میشوند تابستان آنها با اتفاقات وحشتناک و فراموش نشدنی رقم میخورد...
سریال داستان جوانانی است که همگی به مکانی منتقل می شوند که کپی شهر محل زندگی شان نیو انگلند است ولی اثری از پدر و مادرشان نیست و آن ها باید برای زنده ماندن تلاش کنند…
*
فصل اول به صورت کامل اضافه شد.
پناهجویان یک کشور متزلزل از جنگ در 250 سال بعد یعنی آینده به دنبال پناهندگی در یکی از شهرهای آمریکا بودند که سر از زمان حال در می آورند اما همه آنها در دریا غرق شده اند و فقط یک دختر خردسال زنده مانده...
سریال دختران خوب، داستان سه مادر حومه شهری می باشد که با مشکل مالی مواجه می شوند و تصمیم می گیرند به یک سوپر مارکت محلی با یک اسلحه اسباب بازی دستبرد بزنند. مدیر سوپر مارکت یکی از آنها را می بیند و آنها با چیزهایی خلاف انتظارشان رو به رو می شوند و همه چیز را بسیار دشوار می کنند.
این سریال که برگرفته از سری فیلم های "پاکسازی" ساخته شده است ، در مورد یک قانون در ایالت متحده آمریکا می باشد که طبق آن 12 ساعت هرگونه جرم و جنایتی آزاد می شود و هیچ قانون و پلیسی برای جلوگیری از جرم وجود نخواهد داشت....
بازمانده ی معین یا بازمانده ی برگزیده (انگلیسی: Designated Survivor) یکی از اعضای کابینه ایالات متحده آمریکاست که در زمانی که رییس جمهور و سایر مقامات عالی کشور در یک نقطه جمع شدهاند (نظیر سخنرانی وضعیت کشور آمریکا و روز معارفه) در مکانی امن، دور و غیر افشا شده قرار میگیرد تا اگر احیاناً برای رییسجمهور و سایرین اتفاقی افتاد، زمام امور را در دست بگیرد. او معمولاً در در خارج از ساختمان کنگره، غالباً در کاخ سفید، مستقر میشود. هویت عضو کابینه انتخاب شده معمولاً تا زمان آغاز سخنرانی رئیس جمهور مخفی میماند. حال پس از یک حمله فاجعه بار تمام اعضا کابینه کشته می شوند و این فرصتی برای این فرد از پیش تعیین شده است تا رئیس جمهور شود...
*
آپدیت: فصل سوم به صورت کامل اضافه شد.
"ریمی" یک کارآگاه پلیس زن در سال 2016 در می یابد که قادر است از طریق یک رادیو با پدرش که در سال 1996 فوت کرده، صحبت کند. حالا آنها با کمک یکدیگر می خواهند یک پروندهی قتل حل نشده را به سرانجام برسانند، اما این اثر پروانه ای و ارتباط "ریمی" با پدرش عواقب ویران کننده ای بر زمان حال می گذارد...
« ترس از مردگان متحرک Fear the Walking Dead» در واقع اسپین آف سریال «مردگان متحرک The Walking Dead» می باشد که قصد دارد تا داستان روزهای نخست بروز بحران بشریت و آلوده شدن مردم به ویروسی که آنان را تبدیل به زامبی کرده را به تصویر بکشد و…
داستان سریال با بازگشت پزشکی به نام TC Callahan از ماموریت دشوار جنگی از افغانستان به کشورش و ورودش به شیفت شب بیمارستان San Antonio Memorial شروع میشود جایی که TC Callahan و تیم همکارانش از هفت شب تا هفت صبح باید در تلاش و جدالی دوگانه برای نجات جان بیماران و مواجه با حقایق دشوار اداره بیمارستان باشند. اما حالا شیفت شب بیمارستان تحت مدیریت Michael Ragosa در اومده که بیشتر به فکر کاهش هزینه هاست تا ارایه خدمات بهتر به بیماران و TC که در ارتش هم نشان داده فرد جسوریست و با عبور از قوانین و مخالفت با مقامات بالاتر از خودش مشکلی نداره وارد نبرد با Michael و معاونش Jordan Alexander دوست دختر سابقش میشود.
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین بری آلن با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
Harry Bosch مامور پلیس لس آنجلس که برای دومین بار متهمی را به اشتباه به قتل میرساند، منتظر رای دادگاه می باشد که ممکن است او را از کارش تعلیق کند. او همچنین در این بین پرونده قاتل سریالی را دنبال میکند که این قاتل بچه های کوچک را هدف قرار میدهد و معلوم نیست تا کنون چند بچه سر به نیست شده اند و تنها استخوان هایی از آن ها باقی مانده است…
زمانی که امیلی ، زنی با گذشته ای تاریک و مبهم وارد شهر جدیدی میشود همگان از او استقبال میکنند . غافل از اینکه هدف او انتقامی دردناک از کسانیست که خانواده ی اورا نابود کردند...