در سال 1575، ویلیام سفری را آغاز میکند تا بیگناهی همسرش تویلا، که به ناحق به جادوگری متهم شده را ثابت کند. ویلیام باید جادوگر واقعی را پیدا کند تا همسرش که به مرگ محکوم شده را نجات دهد.
فرانکی ، پسر جوانی است که بر ترس خود غلبه کرده، و از خانه فرار می کند و در پایان بی خانه می ماند و هیچ چارهای جز تلاش برای زنده ماندن در خیابانها ندارد.
داستان این فیلم دربارهی گروهی از سربازان شجاع میباشد که به هدف نجات سرزمینشان ، در مقابل ارتشی از افراد نامیرا باید به مناطق ممنوعه سفر کرده و با هیولاهای آنجا مبارزه کنند و…