نیمه دوم دهه 1970. چند نوجوان از شهر اوستژیکی دولنه، به رهبری یک دانشآموز کاریزماتیک از مدرسه فنی اوستژیکی به نام سیکا، تصمیم میگیرند که پانک شوند و موسیقی پانک راک بنوازند.
داستان پروفسور ویلکزور که همسر و دختر مورد علاقه اش از او جدا شده اند. به دنبال فراموشی توسط الکل و مستی است. در جریان دعوا در یک میخانه حومه شهر، او به شدت از ناحیه سر مجروح می شود و حافظه خود را از دست می دهد.