خلاصه داستان
دافنه (شایلین وودلی) با عقب نشینی از بدشکنی های اخیر ، خود را در زندگی حس می کند. او که در مهمانخانه خواهرش زندگی می کند ، مرتباً شاهد خواهر و برادر و برادرش است ، که این تنها باعث افزایش روز افزون ناامیدی روزافزون دافنه در مورد عشق طولانی مدت می شود. سپس در یکی از مهمانی های خواهرش ، دافنه با فرانک (سباستین استن) و جک (جیمی درنان) دیدار می کند. هر دو به طرز بسیار متفاوتی برای او جذاب هستند ، هرچند از جهات بسیار متفاوتی: یکی پسر بد روحی ، غیرقابل پیش بینی و همیشه آماده ماجراجویی است. دیگری هوشیار ، هوشمند ، حساس است و در حرفه خود به عنوان یک دانشگاه سرمایه گذاری می کند. دافن قادر به انتخاب میان این تقابل های تقریبا قطبی نیست ، در عوض احساس می کند که در بین آنها تندرست است و از روش های مشخصی که هر مرد او را می بیند لذت می برد - گویا او در حال شنیدن نسخه های مختلفی از خودش و زندگی است که ممکن است منتظر او باشد. اما سرنوشت راهی برای تصمیم گیری برای ما دارد و به زودی زمان آن می رسد که دافنه مجبور شود این امر را بپذیرد ...