خلاصه داستان
یک کارگردان مجارستانی سفیدپوست نمایشی را با پنج بازیگر جوان رومی تمرین میکند و داستانهای واقعی زندگی آنها از سوء استفاده، اعتیاد به مواد مخدر و جنایت را تعریف میکند. نمایشنامه به جای بازنمایی حقیقت تجربیات آنها، تنها از درد آنها بهره می برد و از آنها بهره برداری می کند. بازیگران از این کار کنار رفتند و متوجه شدند که کارگردان نمایش را به بزرگترین تئاتر برلین فروخته است. تمرینهای آنها به کاوشی سورئال در مورد نژادپرستی تبدیل میشود و مرزهای بین داستان و واقعیت را محو میکند.