خلاصه داستان
مادر سه فرزند به نام مارلو که به سختی سعی دارد تمام فرزندانش را کنترل کند. برادر مارلو که او را در حال تقلا با زندگی روزانهاش میبیند، ابتکار به خرج میدهد و برای وی، پرستار بچه شبانهای به نام تالی استخدام میکند. در حالی که در ابتدا مارلو از داشتن پرستار بچه چندان هیجانزده نیست ولی در نهایت این وضعیت را قبول میکند. این دو خانم همانطور که زمان بیشتری با یکدیگر میگذرانند، پیوندی را تشکیل میدهند که مارلو چندان انتظار آن را نداشت…