در دورانی که آخرالزمان شده است ، ژولیت یکی از محدود بازماندگان است و باید با پای شکسته با تشنگی، گرسنگی و موجودات عجیب و غریبی که شب ها بیرون می آیند مبارزه کند ...
داستان ایبینابو، یک مهاجر نیجریه ای که به عنوان صندوقدار در یک رستوران غذاهای دریایی در شهر نیویورک مشغول به کار می باشد. وی دائما برای حفظ یک زندگی اجتماعی آبرومند و تحقق رویاهایش سخت تلاش می کند.