رحیم خطاط و نقاشی مطلّقه است که به علت عدم پرداخت بدهیاش به بهرام به زندان افتادهاست. رحیم به مرخصی دو روزهای میآید. او پسری دارد که لکنت زبان دارد و با منشی کلینیک گفتاردرمانی او فرخنده در رابطه است. فرخنده به رحیم میگوید که کیفی حاوی چند سکهٔ طلا پیدا کردهاست و با فروش آنها میتواند بدهی خود را به بهرام بدهد، اما رحیم میفهمد که پول سکهها کافی نیست و بهرام تمام طلبش را میخواهد، زیرا آن پول برای جهیزیهٔ دخترش بودهاست. پس رحیم در سطح شهر اعلامیه پخش میکند تا صاحب کیف را پیدا کند. این کار رحیم، توجه تلویزیون و رسانههای مجازی را جلب میکند و مردم به رحیم لقب قهرمان را میدهند و ...
کارولینا برای دیدار با خانوادهاش از آرژانتین به زادگاهش اسپانیا بازمیگردد. در این سفر که پیشبینی میشد به تجدید دیدار از اعضای خانواده خلاصه شود ، رویدادهای غیرمنتظرهای به وقوع میپیوندد که بر روند زندگی کارولینا تاثیر میگذارد...
*
"همه میدانند" ، فیلمی جنایی و رازآلود محصول سال 2018 به نویسندگی و کارگردانی اصغر فرهادی میباشد. این فیلم که هشتمین فیلم بلند فرهادی است ، به زبان اسپانیایی ساخته شده و بازیگرانی همچون خاویر باردم و پنهلوپه کروز در آن ایفای نقش می کنند. همه میدانند دومین فیلم اسپانیایی زبانی خواهد بود که در تاریخ جشنواره فیلم کن به عنوان فیلم افتتاحیه انتخاب شده است.
"رعنا" و "عماد" زن و شوهری جوان هستند که در حال اجرای تئاتری بر اساس نمایشنامه مرگ فروشنده نوشته آرتور میلر هستند. آنها به علت نشست زمین مجبور میشوند به اجبار خانه خود را ترک کنند و به اصرار یکی از دوستانشان بنام بابک به خانهای اسباب کشی میکنند که پیش تر زنی بدنام بنام «آهو» در آن ساکن بوده است. ابتدا همه چیز خوب پیش میرود ولی وقایع بعدی به بحرانی غیرقابل کنترل ختم میشود.
احمد چهار سال پس از جدایی از همسر فرانسویاش به در خواست او راهی پاریس میشود تا مراحل اداری طلاقشان را طی کرده و ثبت کنند. او در مدت اقامت کوتاهش متوجه میشود همسر سابقش با مردی دیگر زندگی میکند و نیز متوجه آشفتگی «لوسی» دختر همسر سابقش میشود. تلاش او برای کمک به «لوسی» پرده از رازی در گذشته بر میدارد...
سیمین (لیلا حاتمی) میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه (سارینا فرهادی) از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر (پیمان معادی) نمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند...
*
جزء 250 فیلم برتر IMDb
سه روز تعطیل است و چند خانواده جوان برای تفریح راهی شمال اند. آنها دانشجویان سابق دانشکده حقوق هستند. سپیده و همسرش امیر یک دختر خردسال دارند. شهره و همسرش با دو فرزند خردسال شان هستند که یکی از آنها آرش است. نازی و منوچهر نیز تازه ازدواج کرده اند. احمد نیز که سالها در آلمان اقامت داشته و به تازگی از همسر آلمانی اش جدا شده همراه آنهاست؛ به اضافه دختری به نام الی که به دعوت سپیده همسفر این گروه شده است...
دختر جوانی به نام "روح انگیز" (ترانه علیدوستی) که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبه سوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. "مژده" (هدیه تهرانی)، خانم خانه، به رابطه همسر خود (حمید فرخنژاد) و زن همسایه (پانته آ بهرام) مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است...
"اکبر" در شانزده سالگی مرتکب قتل شده و دادگاه او را به اعدام محکوم کرده است. او در حال حاضر در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود تا به سن قانونی (18 سال) برای اجرای حکم برسد. "اعلا"، دوست "اکبر"، برای کمک به او به اتفاق "فیروزه"، خواهر "اکبر" برای گرفتن رضایت به سراغ شاکی پرونده، "ابوالقاسم" (پدر مقتول) میروند. "ابوالقاسم" که با سماجت آنها روبرو میشود، به دادگاه میرود تا اجرای حکم را جلو بیندازد، اما...
قاسم که ادعا میکند برای خانواده و دوستانش در یک شرکت صنعتی در بندرعباس کار پیدا کرده، آنها را سوار هواپیما میکند. اما تنها نرگس است که از قصد قاسم خبر دارد. قاسم هواپیما را میدزدد و...