سفر اسطورهای همچنان ادامه مییابد که پل آتریدس با فریمنها متحد میشود تا از کسانی که خانوادهاش را نابود کردهاند انتقام بگیرد. او در مواجهه با انتخابی بین عشق و سرنوشت جهان، سعی میکند از آیندهای تاریک جلوگیری کند که فقط خودش میتواند پیشبینی کند...
هلن با شوهر سابقش، دوستدختر 20 سالهاش، فرزند نوزادشان و مادر در حال مرگش، گوئن، زندگی میکند. زندگی او همچون یک چرخدنده در حال گردش است و مانند دیگر زنانی که در کارخانه مرغ محلی با آنها کار میکند، زندگیاش صرف خدمت به ساعت و زمان میشود.