یک گروه از حیوانات منتظر بارش سالیانه باران هستند تا به واسطه این مایع حیات زندگی خود را دوباره آغاز کنند اما انسان ها با مداخله در طبیعت زندگی حیوانات را بر هم زده و با ساختن سد در پی نابودی این جانداران هستند...
پس از حمله ای ناموفق به دهکده ای خالی از سکنه، فرمانده جنگجویان وایکینگ جمله مشاور خود کریپتوگراف (رمزگشا) را مبنی بر این که "ترس به روستایی ها بال می دهد" را غلط فهمیده و چنین می پندارد که روستایی ها بال دارند و قادر به پرواز هستند. او تصمیم می گیرد تا قهرمان ترس در کشور گل ها را اسیر گرفته و از وی رموز پرواز را آموخته و جنگجویانی شکست ناپذیر شوند و...