«تد» و «تمی» با هم ازدواج کرده اند و قصد دارند بچه دار بشوند. اما برای اینکه تد صلاحیتش را برای سرپرستی یک کودک بدست بیاورد، باید ابتدا در مقابل قانون ثابت کند که مثل انسان ها دارای شخصیت است...
سال 100001 قبل از میلاد. مرد غارنشینی با نسخه دندان گرازی ایمی وینهاوس برخورد کرده و میفهمد که بشریت در روز 20 آگوست 2009 از میان خواهد رفت، مگر اینکه جمجمه ای نارنجی رنگ به سر جای خود بازگردد. با بازگشت به زمان حال می فهمیم که اینها رویای ویل بوده، اما روز معود را در تقویم دیواری خود علامت زده است پس باید موضوع جدی باشد. ویل تلاش می کند موضوع را به دوست دخترش ایمی بگوید، اما موفق نمی شود. همان روز در طول میهمانی، همه چیز شروع به لرزه در آمده و رادیو اعلام می کند که پایان دنیا سرآمده است...
دکتر BEAUMONT ROSEWOOD, JR متخصص خصوصی پاتولوژی میامی هست که با توجه به کالبد شکافی های پیچیده در آزمایشگاه سرنخ هایی رو کشف میکنه که پلیس میامی اونها رو نمیبینه، همکار جدید اون کاراگاه ویلا هست که کمی کنار اومدن باهاش سخته ،همینطور که اون تحت تأثیر قابلیت های دکتر رزوود قرار میگیره که البته خوشبینی های اون بیشتر آزار دهنده هستن تا امیدبخش بودن ولی رفته رفته این تیم پروندهای جرم جنایت زیادی رو با کمک هم حل میکنن…
*
آپدیت: قسمت 22 از فصل دوم اضافه شد.
هنک مودی نویسنده ای که بعد از چاپ کتاب اول خودش دیگر نتوانست کتابی چاپ کند و همچنین یک زندگی عشقی داغون هم دارد که حاصل آن یک دختر نوجوان به نام بکا است.هنک با این که یک خانوم باز قهار است ولی بازهم نمیتواند از دوست دختر و مادر بچه ی خود دل بکند!