خلاصه داستان
لوک مککنزی با ایمان راسخ خود پایدار میماند، هرچند خانوادهاش با آزمایشهایی روبهرو میشود که میتواند بیشتر خانوادهها را از هم بپاشد. پسر بزرگترش، جیکوب، راه خود را در پیش میگیرد اما در بازگشت، پدرش را مییابد که با آغوش باز منتظر اوست.