داستان فیلم در مورد دو دوست است که برای رفتن به یک مهمانی لباس پلیس میپوشند و با اینکار در محلهی خود محبوبیت بدست میاورند. اما وقتی با واقعیت هایی همچون گانگسترها و افسران فاسد روبرو می شوند، مجبور میشوند نشان های تقلبی شان را رو کنند...
این فیلم کمدی عاشقانه در مورد دختر و پسری است که با وجود فاصله زیادی که بین محل زندگی شان وجود دارد (هر کدام در شهتری متفاوت)، سعی دارند عشق شان را زنده نگه دارند...
«جوی مک نالی» (کامرون دیاز) کارگزار موفق بورس در شبی که قصد برگزاری جشن تولد دوست پسرش را دارد، از سوی او ترد می شود. همزمان «جک فول» جوان نیز که در کارگاه نجاری پدرش کار می کند، به خاطر تنبلی و از زیر کار در رفتن اخراج می شود. . این دو نفر برای رهایی از دست ناراحتی به دامان الکل پناه می برند. آنها بعد از آشنایی تصادفی در یک بار، برای فراموش کردن همه چیز به سوی لاس وگاس به راه می افتند...
یک جوان در Silicon Valley برای تاسیس یک بیمارستان از یک جراح کهنه کار که گذشته بحث بر انگیزی داشت درخواست کمک میکند. با هدف اینکه یک مدرسه طبی راه بندازند.
داستان سریال برمیگردد به جنگ جهانی دوم در سال 1946 و زمانی که همه فکر میکنند استیو راجر (کاپیتان آمریکا) کشته شده است. حالا نامزد سابق اون پگی کارتر تصمیم گرفته برای جلوگیری از دستیابی عده ای به سلاح هایی مرگبار به هاوارد استارک (پدر تونی استارک یا مرد آهنی) کمک کند...
داستان این سریال درباره یک پسر به نام تایلر که یک شب با بهترین دوستش به جنگل می رود و در جنگل و در تاریکی موجود عجیبی به او حمله میکند و روز بعد که بهوش می اید میبیند که بدنش شروع به تغییراتی میکند و …