داستان یک مامور سازمان "سیا" و مترجمش که پس از افشای یک ماموریت مخفی از نیروهای ویژه در افغانستان فرار می کنند.

کریشنا مهرا که یک مامور در آژانس جاسوسی هند است. او مأمور می شود تا جاسوس اسرار دفاعی هند را ردیابی کند، در حالی که تمام مدت با هویت دوگانه خود به عنوان یک جاسوس و یک عاشق دست و پنجه نرم می کند.

کارآگاه هرکول پوارو در سفر تعطیلات به نیل مصر ، باید قاتل یکوارث جوان را پیدا کند. او به زودی می‌فهمد که قتل با یک مثلث عشقی مرموز ارتباط دارد و…

داستان این فیلم از جایی اغاز می شود که یک سیاستمدار روستایی با زنی بیوه که یک فرزند نیز دارد ازدواج می کند و زندگی مشترک خودش را با آنها آغاز می کند تا به امید این که بتواند آینده ای خوب راهم برای خودش بسازد و هم این که آنها را خوشبخت کند ، در ابتدا همه چیز خوب پیش می رود و اوضاع به خوبی کنترل می شود اما قرار نیست که شرایط همیشه همینطور باشد، در آینده ای نه چندان دور این سیاستمدار با فرزندش در رابطه با مسائل سیاسی دچار مشکل می شود و آنها با هم به اختلاف نظر بر می خورند. باید دید که در نهایت چه اتفاقاتی خواهد افتاد و …

کسی که یک بار فرار کند چطور میتواند قابل اعتماد باشد؟ در ادامه فرار هپی در قسمت اول، حالا افراد زیادی به دردسر افتاده اند و...

یک خلافکار میخواهد چهار تن از دوستانش را دوباره ملاقات کند و.. .

این فیلم داستان زندگی "ملکه ویکتوریا" و خدمتگزار هندی وفادارش "عبدالکریم" را به تصویر می‌کشد و...

داستان این فیلم در مورد سفرهای هفده ساله‌ی "ژوآن‌ژنگ" در دوران سلسه‌‎ی "تانگ" در قرن هفتم است...

داستان فیلم درباره دختری هندی است که مجبور است به یک ازدواج اجباری تن بدهد اما وقتی موقعیت را مناسب می بیند، فرار می کند و به پاکستان می رود. او با پسر فرماندار سابقِ آنجا آشنا می شود که قصد دارد این دختر را برای رسیدن به عشق واقعی اش یاری کند...

پس از اینکه اوون و دار و دسته اش مقابل دومینیک و گروهش شکست می خورند، او و بقیه اعضای تیم تلاش می کنند تا به زندگی عادی خود بازگردند. اما برادر بزرگتر اوون، به دنبال انتقام از دومنیک و خانواده اش است و...

دو دوست در جست و جوی رفیق دوران دانشگاه شان «رانچو» هستند. طی این مدت آن ها خاطرات تلخ و شیرینی که با رانچو داشته اند را به یاد می آورند، کسی که باعث شد آن ها در مورد همه چیز متفاوت فکر کنند، و به همین دلیل تمام اطرافیان شان آن ها را احمق خطاب می کردند...

چهار شخصیت کاملا متفاوت به دنبال اهداف خود می روند و هر یک سفری مخصوص در پی می گیرند و...

پسر یک تاجر فرش میلیونر صاحب ارث پدرش میشود و در راه رسیدن به آن هیچ چیز نمیتواند جلوی او را بگیرد تا اینکه عده ای سد راه میشوند و بازی خطرناک پول و قدرت از همینجا شروع میشود…