یک خلبان که در زمان سفر می کند برای نجات آینده بشریت مجبور است در گذشته با کودکی اش و پدرش یک تیم تشکیل دهد و...

داستان این مینی سریال، درباره مادری جوان است که تصمیم می گیرد رابطه پر تنش و آزارنده با همسرش را رها کند و شغلی به عنوان خدمتکار خانه قبول کند تا بتواند زندگی مناسبی برای فرزندش فراهم کند و آینده ای بهتر برای هر دویشان بسازد.

جیمز یک افسر پلیس است که به تازگی با یک خانم به نام ونسا وارد رابطه شده است. اما مشکل اینجاست که جیمز نمی تواند با پسر ونسا یعنی کریم به خوبی ارتباط برقرار کند و...

ماجراهای کارآگاه روفوس کوتسورث و ایموجین.

الک مرسر یک دانشمند رفتارشناس مشهور است که با رویکرد منحصر به فرد و غیرمنتظره خود برای درک رفتار انسان، تخصص خود را به مجموعه ای از پرونده های پرمخاطب شامل دولت ها، مجریان قانون و شرکت ها می دهد.

داستان این سریال درباره زن جوان امریکایی - چینی به نام «نیکی شن» است که به خاطر بحران روحی دانشکده را رها کرده و به یک صومعه دور افتاده در چین سفر می کند. اما بعد از بازگشت به زادگاهش، آنجا را غرق در جنایت و فساد می بیند. استاد شائولین وی به قتل رسیده است و نیکی تصمیم می گیرد با استفاده از هنرهای رزمی و آموزه های شائولین خود، از جامعه اش محافظت کند، مجرمان را به دادگاه بکشاند و قاتلین استادش را مجازات کند.

دو مأمور با هم همکاری می کنند تا یک فضاپیمای بیگانه را که تأثیرات مرموزی بر مردم دارد ، بررسی کنند...

پس از ویرانی جهان ، به دلیل طاعون ساخته شده توسط بشر ، نبردی با نسبت کتاب مقدس بین بازماندگان درگرفته است...

یک کارآگاه خصوصی با یک پلیس سابق همکار میشود تا یک پرونده آدم ربائی در مونتانا را به نتیجه برسانند .

داستان سریال درباره تلاش‌های مخفیانه دولت آمریکا در بررسی موارد برخورد با اشیا ناشناس پرنده (UFO)،‌ بین سال های 1947 تا 1970 میلادی را به تصویر می‌کشد.

سریال “منطقه گرگ و میش” نسخه ای به روز شده از یک سریال کلاسیک به همین نام است که شامل داستان های علمی تخیلی، ترسناک و معمایی می باشد. این سریال که سومین ریبوت مجموعه اصلی محسوب می شود، در قالب آنتولوژی پخش می شود؛ به این معنی که داستان و بازیگران بعد از هر قسمت یا هر فصل عوض می شوند. جوردن پیل که وظیفه توسعه و گسترش سریال را بر عهده داشته است، به عنوان راوی داستان در تمام قسمت های فصل اول حضور دارد… * آپدیـت: قسمت 10 از فصل اول اضافه شد. ((پایان فصل اول))

یک فضانورد به نام نیکو برکینریج به همراه خدمه‌ی خود در جستجو و پیدا کردن موجودات فضایی می‌باشند. او همچنین یک گروه را برای ماموریت کشف طرز پیدایش یک ساخته‌ی فضایی هدایت می‌کند. اما در این میان خطرات غیرقابل تصوری نیکو و گروهش را تهدید می‌کند که ممکن است هیچ راه برگشتی وجود نداشته باشد و زندگی آنها به خطر بیافتد و… * آپدیت: قسمت آخر از فصل اول اضافه شد.

سریال براساس کتاب‌های کامیک گرافیکی به همین نام تولید شده و قرار است به منشا شخصیت سابرینا بپردازد و تمرکز آن روی دوره تیره و تاریک نوجوانی این شخصیت خواهد بود. سابرینایی که با هویت دوگانه خود که نیمی انسان و فانی و نیمی جادوگر و تقریبا فناناپذیر، در کشمکش و درگیری است. در همین حال او باید علاوه بر مشکلاتی که خودش دارد، با نیروهایی شیطانی که هم او و هم خانواده‌اش، انسان‌ها و دنیایی را که در آن ساکن هستند، تهدید می‌کنند مبارزه و مقابله کند. سابرینا در حال شروع یادگیری قدرت‌های خود است و همزمان می‌خواهد زندگی عادی خود در دبیرستان بکستر را نیز ادامه دهد و به دنبال تعادل بین این دو زندگی است.

سریال "افسونگر" ما را به درون شهری به نام "بریستول کوو" می‌برد، شهری که بیشتر برای افسانه‌هایی شناخته می‌شود که می‌گوید این شهر زمانی خانه پریان دریایی بوده است. هنگامی که دختری مرموز وارد شهر می‌شود، تمام این فرهنگ‌های عامه رنگ واقعیت و حقیقی به خود می‌گیرند، و نبرد بین انسان و دریا به سمتی هولناک کشیده می‌شود...

مردی به نام مایلز دیلی که در یک سازمان تبهکار فعال در ایالت نوادا، نقش مهمی را برعهده دارد، به خاطر دخترش تلاش می‌کند که شغل خود را تغییر دهد و به عنوان تهیه‌کننده فیلم مشغول به فعالیت شود و از طریق تولید یک فیلم هالیوودی، اقدام به پول‌شویی نماید و...

ونسا هلسینگ، از اقوام دور شکارچی خون آشام معروف، آبراهام ون هلسینگ است، تنها بازمانده برای پیدا کردن مابقی خون آشام ها در سراسر حهان. او آخرین امید بشریت است تا یک حمله را رهبری کند تا آن چیزی که گمشده است را برگرداند...

"ریمی" یک کارآگاه پلیس زن در سال 2016 در می یابد که قادر است از طریق یک رادیو با پدرش که در سال 1996 فوت کرده، صحبت کند. حالا آنها با کمک یکدیگر می خواهند یک پرونده‌ی قتل حل نشده را به سرانجام برسانند، اما این اثر پروانه ای و ارتباط "ریمی" با پدرش عواقب ویران کننده ای بر زمان حال می گذارد...

ریپ هانتر فردی است که آینده را مشاهده کرده و میداند اتفاقی خواهد افتاد که نه تنها زمین بلکه کل دنیا را از در بر میگیرد. حال اون وظیفه دارد تیمی از شروران و قهرمانان را باهم متحد کند تا در مقابل این تهدید بزرگ مقاومت کنند...

کارا دختر 24 ساله زور ال که توسط خانواده دنورس به فرزند خواندگی گرفته شده بود بعد از 13 سال دوری از کریپتون،سعی می کند قدرت های نامحدود خودش را که تا به حال پنهان می کرده به کار بگیرد، دنورس ها به او آموزش می دهند که چگونه این قدرت ها را کنترل کند.تا زمانی که طی یک حادثه غیر منتظره کارا از قدرتش استفاده می کند و این موضوع باعث می شود او به سمت زندگی قهرمانی سوق پیدا کند...

قهرمان سریال لیو مور (رز مکلور)، یک دانشجوی پزشکی است که در می‌یابد زامبی بودن مزایایی دارد و از آنجایی که می تواند از مغز انسان ها تغذیه کند تا کنترل خودش را به دست بگیرد، تصمیم می گیرد به پلیس ها از این راه کمک کند و ماجراهای جالب و تازه ای را تجربه کند... * آپدیت: قسمت 11 از فصل پنجم اضافه شد.

با پیروزی نازی‌ها و متحدانشان در جنگ جهانی دوم، در اولین اقدام بعد از تصرف آمریکا این کشور را به سه بخش مختلف تقسیم میکنند. دولتی از سوی ژاپن ایالتهای نزدیک به اقیانوس آرام که ایالات غربی رشته کوه های راکی را در بر میگیرد در کنترل خود دارند و از سویی دیگر دولتی دست نشانده از سوی نازی ها کنترل امور ایالات شرقی رشته کوه های راکی را در اختیار دارند و منطقه ای در نزدیکی این رشته کوه را به عنوان منطقه بیطرف و مرزی بین این دو حکومت در نطر گرفته اند...

داستان این سریال در رابطه با موجی از حملات حیوانات وحشی در مقابل انسان ها است. "جکسون اُز"، یک جانورشناس است. او زمانیکه در حیات وحش آفریقا به سیاحت های اکتشافی می پرداخت، متوجه رفتارهای عجیب و غریب حیوانات میشود. زمانی که حملات حیوانات ماهرانه تر، هماهنگ تر و وحشیانه تر می شود، وی مجبور می شود تا قبل از این که دیگر جایی برای مخفی شدن برای مردم باقی نمانده باشد، به دنبال راز این موضوع بگردد و آن را پیدا کند...

داستان در مورد مردی به نام بابی دابز است که از کسی وام گرفته و برای فرار از پرداخت آن، هویت یک مرد را می دزدد و به عنوان یک کشیک به شهر کوچکی می رود و …

اولیور کووین یک پسر عیاش و خوش گذران است و همیشه باعث بوجود امدن مشکلات زیادی میشود وی با دوست دختر خود هم رفتار بدی دارد.در یکی از سفر های دریایی کشتی او غرق میشود و همه فکر میکنند که او مرده است ولی او از این حادثه جان سالم بدر برده و در یک جزیره به مدت پنج سال زندگی میکند.بعد از این مدت او از جزیره نجات پیدا میکند و به شهر خود باز میگردد .الیور سعی میکند تا با خانواده و دوست دخترش که دوباره با او وارد رابطه شده است مثل گذشته رفتار کند ولی او دیگر همان الیور سابق نیست و تغییر کرده است.او شب ها لباس مخصوص خود را میپوشد و با تیر کمان خود به شکار تبهکار ها و کمک به مظلومین میرود.