ورتر، نویسندهای جوان بیدغدغه و جذاب، به طور اتفاقی با عشق زندگیاش روبهرو میشود، اما متوجه میشود که او نامزد دارد. برخلاف نصیحتهای بهترین دوستش، ورتر در عملی اشتباه و خندهدار برای به دست آوردن دل او، دنیای خود را وارونه میکند.
مادر و دختری به یک شهر جدید نقل مکان می کنند و در همسایگی خانه ای که قبلا دختر جوانی والدین خود را به قتل رسانده مستقر می شوند. وقتی دختر با پسر خانواده مقتول دوست می شود متوجه می شود آن ماجرا هنوز تمام نشده است...