خلاصه داستان
وقتی دستور انتقال یک رقاصخانه از مرکز شهر به شهر کوچکی در نزدیکی های آن صادر میشود ، وقایع بعدی به صورت سلسله وار اتفاق میفتن . در میان این فضای به هم ریخته ، عشقی بزرگ اما امکان ناپذیر که مردم شهر هم شاهدش خواهند بود به وجود میاد . این داستان تراژدی کمیک که از برخورد دنیاهای انسان های کاملا متفاوت از هم متولد میشود را از زبان پسر بچه ای 9 ساله به نام یوسف میشنویم …