خلاصه داستان
کارمند جوانی است که زندگی مرفه و بدون دغدغه ایی را سپری می کند. او در طول روز مثل بقیه انسانهای اطرافش به سر کار می رود و چرخه اقتصاد را می چرخاند. اما برندون یک تفاوت آشکار با دیگر مردان دارد و آن این است که هوسرانی در خونش رخنه کرده و بدون آن نمی تواند به زندگی ادامه دهد!