کای و گردا در شهر آرام و دنجی زندگی می کنند؛ اما ناگهان ارواح یخی از راه می رسند تا همه را منجمد کنند. اما آیلا که جادوگر کوچکی است، به کمک آن ها می آید و با هم به دنیای جادویی «سرزمین آینه ها» می روند تا مردم شهر را نجات دهند.
پادشاه قدرتمندی تقریبا خانواده اش را به خاطر اعمال شرارت آمیز ملکه برفی از دست می دهد. او به دنبال راهی می گردد تا جادو را در سراسر جهان نابود کند و تمام جادوگران زندانی می کند و تنها کسی که می تواند جلوی او را بگیرد و جادوگران را آزاد کند گردا می باشد و …
پس از شکست دادن قهرمانانه ملکه و پادشاه برفی، "گردا" همچنان نمی تواند به آرامش دست یابد. آرزوی او پیدا کردن والدینش است. بنابراین او بهمراه دوستانش عازم سفری ماجراجویانه برای پیدا کردن پدر و مادرش میشود و در این راه با چالش های هیجان انگیزی روبرو می شوند...