بانل و آداما یک زوج جوان هستند که در روستایی دورافتاده در شمال سنگال زندگی می‌کنند. وظیفه‌ای سنتی حکم می‌کند که آداما به زودی نقش رئیس قبیله را بپذیرد، اما این دو عاشق برنامه‌های دیگری در سر دارند.

هیام عباس سال‌ها پس از ترک روستایش در فلسطین برای دنبال کردن حرفه بازیگری در فرانسه، با دخترش به خانه بازمی‌گردد و ...

یک معلم در یک مدرسه نخبه مشغول به کار می شود و با پنج دانش آموز پیوند محکمی برقرار می کند - رابطه ای که در نهایت به یک چرخش خطرناک تبدیل می شود.

همانطور که او به پایان بارداری خود نزدیک می شود، ایتو و همسرش متوجه می شوند که زندگی آنها توسط یک رویداد ماوراء طبیعی زیر و رو شده است.

الهام گرفته از شاهزاده افسانه ای زافیرا، همسر آخرین پادشاه الجزایر سلیم تومی، و مبارزه او برای دفاع از جامعه خود در برابر دزد دریایی بارباروسا.

فرهنگ اردن که بر اساس آن زنان تحت فشار قرار می گیرند تا از حقوق خود در مورد مالکیت به اقوام مرد خود چشم پوشی کنند.

دو زن که توسط انقلاب‌های سیاسی از هم جدا شده‌اند، از طریق نامه‌ها با هم ارتباط دارند و دوری و آشفتگی را به چالش می کشند.

عزیز 11 ساله پس از مجروح شدن شدید در طی یک کمین تروریستی در تعطیلات در سال 2011 به پیوند کبد نیاز دارد. در بیمارستان یک راز خانوادگی فاش خواهد شد.

مرد جوانی به عنوان خانه دار در یک عمارت خالی کار می کند. هنگامی که صاحب آن برای انتخابات شهرداری باز می گردد، مرد جوان با وی ارتباط عمیقی پیدا می کند و هنگامی که کمپین وی خراب می شود از او دفاع می کند و ...

داستان فیلم درباره دختری به اسم فرشته است که حدود یک سال است به همراه مادر و یک نوزاد نامشروع در تهران زندگی میکند. او که برای تحصیل به پایتخت رفته است، قصد دارد به همراه دوستش عاطفه، که او هم تازه به تهران آمده است، میخواهند به کانادا مهاجرت کنند …

زندگی سه زن با جعبه‌ای به هم متصل می‌شود که حاوی دفترچه‌ها، عکس‌ها و نوارهای صوتی است.

زنی از اسکاتلند هنگام سفر در کلمبیا متوجه صداهای عجیبی می شود. به زودی او شروع به فکر کردن در مورد ظاهر آنها می کند...

ایلیا سلیمان فیلمساز به شهرهای مختلف سفر می کند تا وجه تشابهاتی با وطنش فلسطین پیدا کند.

سال 1997 در الجزایز زمانی که تروریست ها قصد تصرف مناطق قدیمی و اسلامی را داشتند دختری به نام نجما با شور و اشتیاق فراوان به دنبال ایجاد فشن شو می باشد و ....

مرگ از بیماری هایی مانند ALS و آلزایمر روشی عذاب آور است. این بیماری در سراسر جهان رو به افزایش است. با کمک تغییرات جوی و آلودگی ، دانشمندان معتقدند که ...

داستان فیلم درباره ی پسر بچه ای 12 ساله به نام «زین» است که در دهکده ماهیگیری کفرناحوم در خاورمیانه زندگی میکند، او از پدر و مادرش به دادگاه شکایت میکند. در دادگاه، قاضی میپرسد: چرا از پدر و مادرت شکایت کردی؟ زین پاسخ میدهد: چون من را به دنیا آوردند.

داستان جوانی به نام سینان را روایت میکند که به ادبیات علاقه دارد و می‌خواهد نویسنده باشد. او به دهکده زادگاهش برمی‌گردد اما او که به‌سختی پولی برای انتشار کتابش فراهم کرده، در دهکده با قرض‌های پدرش مواجه می‌شود... * «درخت گلابی وحشی» نماینده ترکیه در اسکار 2019 است.

مریم، یک زن جوان تونسی در یک مهمانی دانشجویی، با یوسف پسری مرموز آشنا میشود و برای گذراندن یک شب طولانی همراه او میشود، حالا او باید برای حفظ شرافتش بجنگد و...

داستان فیلم "آن‌ها" به کارگردانی "آناهیتا قزوینی‌زاده" درباره جى (J) چهارده ساله است که با پدر و مادرش در حومه شهر شیکاگو زندگى مى‌کند. جى در حال کلنجار درونى با خود درباره هویتش است و براى وقت‌داشتن براى تصمیم‌گیرى دراین باره، قرص‌هایى براى آرام‌کردن رشد هورمونى‌اش مصرف مى‌کند. درحالی‌که پدر و مادرش در شهر نیستند، خواهرش لورن و آراز نامزد ایرانی‌اش به خانه مى‌آیند تا او تنها نماند...

داستان یک دختر جوان مزرعه دار فیلیپینی را که در یک جنگل در مرزهای فیلیپین سرگردان است، روایت میکند که ارتباط احساسی عمیقی با یک عقاب در معرض انقراض دارد و…

مردی پاکستانی در شرکت وال استریت موفقیت های زیادی بدست آورده است. با این حال او خود را بین رویای آمریکایی‌اش، بحران گروگانگیری و ازتباط با خانواده‌اش گرفتار می‌بیند...

"ایمان"، افسر اصلاحی 28 ساله به یک زندان فوق امنیتی منتقل میشود. در آنجا به او گفته میشوند که باید زیر دست جلاد آن مکان که "رحیم" نام دارد، کار کند. اما ماجرا زمانی بحرانی‌تر میشود که ایمان در می‌یابد که "رحیم" مدت ها پیش پدرش را در آن مکان اعدام کرده بود...

زمانی که یک پسر اتیوپیایی نزد اقوامش فرستاده میشود تا با آنها زندگی کند، او بره اش را که برایش همانند یک دوست و همدم می باشد نیز با خود میبرد. یک روز عموی او میگوید بخاطر عید قربان باید بره را قربانی کنند و...

وقایع فیلم در دهه 1980 در شهر تهران جریان دارد. فیلم ماجرای مادر جوانی به نام شیده (نرگس رشیدی) و دختر خردسال او درسا (آوین منشادی) می باشد که در غیاب پدر خانواده که پزشک جبهه جنگ است، خانه‌شان مورد تسخیر یک نیروی شیطانی قرار میگیرد و آنها را وحشت زده میکند...

یک نوجوان خیابانی که خانواده‌ی خوبی ندارد در پاریس با رقاصی جوان آشنا می شود که زندگی اش را کاملاً متحول میکند...

"محمد آسف" یک جوان علاقمند به خوانندگی است که در نوار غَزه زندگی می‌کند، او تمام تلاش خود را می‌کند تا به برنامه‌ی تلویزیونی "عرب آیدل" خود را برساند...

یه شاعر هنرمند بنام مصطفی بدلیل تبعید شدن بهمراه دختر و خادمش راهی سفری میشود ، حال این سه در این راه باید خود را از چشم مقاماتی که از سخنان مصطفی حراس دارند مخفی کنند...

داستان از اونجایی شروع میشه که درسال 1930 زمانی که عربستان نفتش رونق فراوان یافته بود، یک شاهزاده ی عرب بین وفاداری به پدرش که عقاید قدیمی داشت و پدرخوانده ی مدرنش که روشن فکر بود، دچار دوگانگی میشه...