دختر جوانى به نام « چارلى » متوجه می شود که دایی ش چارلی که همنام او ست،ظاهراً از هویت دیگری غیر از آنچه که نشان می دهد، برخوردار است.

کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو (هامفری بوگارت) به عمارت ژنرال استرن وود احضار شده‌است. ژنرال می‌خواهد بدهکاری‌های فرزندش که به گایگر؛ صاحب کتابفروشی آرتور بدهکار است حل و فصل کند…

"ریپ مرداک" و "جانی دارک" در راه واشنگتن هستند اما "جانی" ناپدید شده و جسدش پیدا می شود. "ریپ" متوجه می شود "جانی" متهم به قتل شده و تصمیم می گیرد واقعیت را کشف کند...

“ادی ویلیس” نویسنده سابق مقاله های ورزشی که روزگار خوبی را نمی گذراند، توسط “نیک بنکو” استخدام می شود تا کشف اخیر او، پدیده ای اهل آرژانتین را به همه معرفی کند و...

یک مجرم سابقه دار بدشانس متوجه می شود که متهم به سرقت از یک خودروی حمل پول شده است. وقتی به دلیل نبود مدارک کافی آزاد می شود،تصمیم می گیرد مسئول این اتفاق را پیدا کند و...

"ادى تیلر" به دلیل سرقت به زندان مى‏ افتد و پس از آزادى سوگند مى‏‌خورد که از راه راست منحرف نشود. او با "جون گراهام"، ازدواج مى‌‏کند. اما سایه‌‏ى سنگین گذشته، آنان را رها نمى‌‏کند و...

ندیمه‏ ى جوانى در تعطیلات با "ماکسیم د وینتر" صاحب قصر باشکوه ماندرلى آشنا می‏‌شود که همسر اولش، "ربکا"، را از دست داده و با قبول پیشنهاد ازدواج او، بانوى تازه ى ماندرلى می‏شود، اما یاد و خاطره‏ ى "ربکا" روى زندگیشان سایه انداخته است...

هالی مارتینز یک رمان نویس داستان های تخیلی است که صاحب منصبی در جنگ وین که توسط متحدان پیروز، به چند بخش تقسیم شده است می شود؛ جایی که کمبود مواد غذایی سبب رونق بازار سیاه شده است. او به دعوت دوست سابق مدرسه ی خود، هری لایم، این کار را می پذیرد اما چندی بعد می فهمد که دوستش در یک حادثه ی عجیب کشته شده است. پس از صحبت با دوستان و همکاران لایم متوجه وجود تضادهایی در حرف های آنان شده و مصمم می شود که کشف کند واقعا چه اتفاقی برای لایم افتاده است.

خبرنگارى الکلى به نام "چاک" (کرک داگلاس)، در آلبیوکرکى نیومکزیکو کار میکند و انتظار فرصتى را میکشد تا موفقیت گذشته‏ خود را بار دیگر بازیابد. خیلى زود مردى در غارى گرفتار می‌شود و "چاک" متوجه می‌شود که فرصت مورد نظرش را به دست آورده است... * نسخه دوبله پارسی "تک خال در حفره" (منوچهر اسماعیلی، منوچهر والی‌زاده، فریبا رمضان‌پور، پرویز ربیعی، مرحوم علی‌اصغر افضلی و...) | سینک اختصاصی

بر حسب یک اتفاق، زنی بی رحم به کیفی حاوی شصت هزار دلار پول نقد برخورد کرده و تصمیم می گیرد کیف را به هر قیمتی حتی قتل، نزد خود نگه دارد...

پس از جنگ جهانی دوم، "سوزان مالیسون" بریتانیایی برای دیدن برادر خود "مارتین" که با زنی آلمانی به نام "بتینا" ازدواج کرده به برلین سفر می کند."سوزان" ساده لوح به "بتینا" مشکوک شده و تصور می کند او رازی را از برادرش مخفی می کند و...

سه مرد پس از جنگیدن کنار هم در جنگ جهانی اول به خانه باز می گردد تا به زندگی خود ادامه دهند...

"اد هاچسون" سردبیر سرسخت یک روزنامه تلاش می کند تبهکاری به نام "رینزی" را رسوا کند و...

شهرى در مرز امریکا و مکزیک. بازرس ویژه‏ ى مواد مخدر دولت مکزیک با «هنک کوینلین» ( ولز )، کارآگاه امریکایى خلافکار و در شرف بازنشستگى درگیر می‏‌شود...

داستان در مورد یک کارآگاه است که با پیگیری یک جرم به پرونده جرم سه نفر دیگر نیز میرسد که هر کدام داستان خود را دارند...

«گاى» (گرینجر)، قهرمان تنیس، در قطار با مردى به نام «برونو» (واکر) آشنا مى ‏شود که پیشنهاد عجیبى به او مى‏ دهد : «برونو» همسر «گاى» را بکشد و «گاى» هم در عوض پدر «برونو» را بکشد.

« والتر نف » ( مک موراى ) زخمى وارد دفتر کارش مىیشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف میکند: این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه‏ ى آقاى « دیتریکس » رفت و به خانم خانه، « فیلیس » ( استانویک ) دل باخت، طورى که قبول کرد در نقشه‏ ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او هم‏دستى کند...

یک فرد متعصب و مذهبی با یک بیوه ساده لوح ازدواج می کند, اما فرزندان خردسال این زن تمایلی به افشای محل اخفای 10000 دلاری که پدرشان به سرقت برده را ندارند.

دو زوج در ماه عسل خود به مسافرخانه ای می روند و آن جا با یک زن و شوهر آشنا میشوند ، اما بالا گرفتن تنش بین زن و همسرش منجر به قتل و کشتار می شود و ...

«قتل» درباره یک گروه تبهکار است که قصد دارند از یک باجه شرط بندی روی مسابقات اسب سواری دزدی کنند… ...

«کارآگاه جیم مک‏لیود» پس از دستگیرى جنایتکاری به نام «کارل اشنایدر» و در راه بردنش به بازداشتگاه، حسابى او را کتک می‏زند. «ستوان ماناگن» تصمیم می‏گیرد تا ماجرا را پی‏گیرى کند…

داستان دربارهٔ تبهکار و جانی خطرناکی به نام کودی جَرِت است. او بعد از مرگ عضو خانواده‌اش تلاش دارد تا برای گرفتن انتقام او از زندان بگریزد…

این فیلم در دههٔ 1950 در هالیوود اتفاق میافتد. داستان روی نورما دزموند تمرکز دارد؛ هنرپیشهای بازمانده از دوران سینمای صامت، که اینک با اختلالات روانی رو به رو است. وی در ویلایی رو به ویرانی، همراه با با مردی که قبلاً شوهرش بوده و حال خدمتکار اوست، در سانست بولوار زندگی میکند. نورما در حالی که هنوز آرزوی بازگشت به صحنه را دارد، تصادفاً با نویسندهٔ جوان اما موفقی آشنا میشود و کم کم به او علاقهمند میگردد. چندی طول نمیکشد که این رابطه با قتل و جنون پایان میپذیرد…