آخرین قسمت از سری فیلمهای "هری پاتر"، در جایی آغاز می شود که "هری"، "رون" و "هرمیون" به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی ماندهی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری پاتر و دوستانش نبردی عظیم و خونین آغاز میشود...
"لُرد ولدمورت" قویتر از قبل شده و قدرتش در حال رشد است و وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست . "هری پاتر"، "رون" و "هرمیون" تصمیم گرفته اند که کار "دامبلدور" را به پایان برسانند و بقیه جان پیچ ها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهی دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است...
«نانی مک فی» بازگشته است تا به یک مادر تنها که سعی دارد فرزندانش را در یک مزرعه بزرگ کند، کمک برساند. در حالی پدر بچه ها در جنگ است...
*
نسخه دوبله پارسی اضافه شد | سینک اختصاصی.
در جریان جنگ آمریکا و عراق، مأموریتی به یک گروه از سربازان آمریکایی محول میشود. این گروه که خنثی کننده بمب و مین هستند، در شهری که هر ساختمان، خیابان و هر میدان آن میتواند قتلگاهی برایشان باشد ماموریت خود را آغاز میکنند…
"هری پاتر" در سال پنجم تحصیلی هاگوارتز تحصیل میکند. وزارت سحر و جادو باور نمیکند که "لرد ولدمورت" بازگشته است و از این جهت "هری پاتر" و "دامبلدور" را تحت فشار می گذارد و...
«جاستین کوئیل» (رالف فاینس) یک دیپلمات بریتانیایی است که در کنیا کار می کند. به زودی مشخص می شود «تسا» (راشل وایز) همسر جوان جاستین، طی حادثه ای در بزرگراه کشته می شود. به جاستین می گویند که همسرش در جریان حمله سارقین در یک بزرگراه بقتل رسیده است. اما جاستین دلیل مذکور را نمی پذیرد چرا که احتمال می دهد همسرش بخاطر فعالیتهایی که علیه یک شرکت دارو سازی انجام داده کشته شده است...
مأمور بازنشسته ی FBI، «ویل گراهام» (نورتن) فرا خوانده می شود تا قاتل بی رحمی معروف به «توث فیری» را پیدا کند. «توث فیری» به طور هم زمان تمامی اعضای خانواده ها را می کشد و چشم های قربانیانش را با تکه های شکسته ی آینه می پوشاند. اما «گراهام» برای انجام این مأموریت نیاز به کمک قاتل زنجیره ای سرشناس، دکتر «هانیبال لکتر» (هاپکینز) دارد و …
"کریستوفر مارشال" (فاینز) مردی با تربیت اشرافی است که خیال دارد سناتور شود. او یک روز در هتل با "ماریزا ونچورا" (جنیفر لوپز)، خدمتکاری که لباس زن ثروتمندی را به تن کرده، روبه رو می شود و به او دل می بازد. در حالی که «ماریزا» همان زنی نیست که "کریستوفر" تصور می کند.
در دوران امپراطوری سن پیترزبورگ، "ایگن اونگین" نجیب زاده ای بی باک است که در بی قراری، پشیمانی و مالیخولیا رنج می برد. بوسیله دوستش "لنسکی" او به "تاتیانا" جوان معرفی می شود و...
لندن، شبی بارانی در سال 1946. نویسنده ای به نام «موریس بندریکس» (فاینز) به یک کارمند دولت به نام «هنری مایلز» (ری) بر می خورد و به یاد می آورد که در سال 1939 رابطه ای عاشقانه را با «سارا» (مور)، همسر «هنری»، آغاز کرده بود...
̎اسکار̎ عازم منطقهای دور افتاده است تا در آنجا بهعنوان یک مبلّغ مذهبی کار کند و ̎لوسیندا̎ پس از خریدن تجهیزاتی برای کارخانهٔ شیشهسازیاش در راه بازگشت از لندن است. آن دو با اینکه از هیچ نظر با هم جور نیستند اما با هم رابطهٔ عاطفی برقرار میکنند. از طرف دیگر، ̎لوسیندا̎ با پدر روحانی، ̎دنیس هاست̎ (هیندز) دوست است و هر دو به شیشه علاقه دارند. ̎اسکار̎ که به عشقشان اطمینان دارد، در پروژهٔ غیرمنتظرهٔ ساختن یک کلیسای شیشهای برای پدر روحانی در نقطهای دور افتاده شرکت میکند...
در خلال جنگ جهانی دوم خلبانی گمنام (رالف فاینس) دچار حادثه میشود و در شمال آفریقا سقوط میکند. او که به سبب زخمهای هولناک و شوک روانی نام خود و گذشته اش را به یاد نمی آورد، با نام بیمار انگلیسی به نیروهای متفقین در ایتالیا تحویل داده میشود. در آنجا پرستاری به نام «هانا» (ژولیت بینوش) با اجازه سرپرست بیمارستان او را در صومعه ای در ایالت توسکانی بستری و از او مراقبت میکند...
*
نسخه دوبله پارسی (موسسه قرن 21) بدون حذفیات اضافه شد | هماهنگ با نسخه YIFY | سینک اختصاصی
روزهای پایانی هزاره ی دوم. «لنی نرو» (فاینز) که قبلا پلیس بوده، حالا با دیسکت های حاوی داده هایی که خاطره ها و حس ها روی شان ضبط شده، سروکار دارد. یک روز دیسکتی از جنایتکاری که یک زن خیابان گرد را به قتل می رساند، به دستش می رسد. «لنی» به تحقیق و جست و جو می پردازد و بیش تر و بیش تر در گردابی از حق السکوت، جنایت و هتک حرمت فرو می رود...
در دهه ی 1950 تهیه کنندگان برنامه ی پرطرفدار پرسش و پاسخ، برای جلب تماشاگر بیش تر، سوال و جواب ها را از پیش در اختیار فرد برنده ی مورد نظر خود می گذارند...
فیلم فهرست شیندلر، داستان واقعی مقطعی از زندگی «اسکار شیندلر»، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است. اسکار شیندلر در ابتدا با استفاده از شرایطی که جنگ فراهم آورده بود، یهودیان را به عنوان کارگر برای کارخانه اش انتخاب میکند تا پول کمتری برای استخدام کارگر داده باشد و درآمد بیشتری بدست آورد. او نیز مانند سران حزب نازی فردی فرصت طلب و اهل عیش و نوش است. او به طور پیوسته در تلاش است تا با سران نازی ارتباط برقرار کند تا در این شرایط بیشترین نفع را ببرد.
داستان دربارهاین فیلم از یک خانواده یهودی ساکن در مجارستان در طی سه نسل زندگی می کند ، از آغاز فروتنانه به سمت موقعیت های ثروت و قدرت در امپراطوری فروپاشیده اترو-مجارستان. پدرسالار به قاضی برجسته تبدیل می شود اما وقتی دولت وی آزار و شکنجه های ضد یهودی را تحریم می کند ، پاره می شود. پسرش برای پیشبرد کار خود به عنوان شمشیربازی قهرمان و قهرمان المپیک به مسیحیت بازگشت ، اما گرفتار هولوکاست است. سرانجام نوه پس از زنده ماندن در جنگ ، انقلاب ، از دست دادن و خیانت ، متوجه می شود که بیعت نهایی او باید با خودش و میراثش باشد