سال 2010 است و حتی حیوانات خانگی را به طور مرتب تکثیر می کنند. «آدام گیبسن» (شوارتسنگر) را به اتفاق دوستش، «هنک» (راپاپورت) یک شرکت حمل و نقل هوایی را می گرداند و خودش هدایت هلی کوپتری را به عهده دارد. اما یک شب از سر کار بر می گردد و مشابهی از خودش را در خانه می یابد …
شخصی که نمایندهی بیمه یک شرکت رباتیک میباشد به طور مداوم یک ربات دستکاری شده در مورد بررسی قرار می دهد و آنچه کشف می کند پیامدهای عمیقی برای آینده بشریت دارد
کتی، تامی و روث سه کودک یتیم هستند که در مدرسه ی شبانه روزی با یکدیگر آشنا و رابطه دوستی بین آنها برقرا شده است. زمانی که آنها بالغ می شوند، با وجود عشق عمیقی که میان آنهاست، باید با حقیقت تلخی که از کودکی انتظارشان را می کشیده است، روبرو شوند.
پس از شکست سخت دکتر سیدهان آریا و بازرگرداندن پدرش از دنیای مردگان، کریش به مبارزات خود علیه شیاطین ادامه میدهد و جان مظلومین و بیگناهان را نجات میدهد. اکنون که کریشا زندگی زناشویی خوبی را با همسر خود پریا تجبره میکند ناگاه در این بین اتفاقاتی میفتد...
سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.
یک مهندس برق به اسم مایکل (بن افلک) که یکسری پروژه های فوق محرمانه را برای رئیس میلیادرش رتریک انجام می دهد با وی قرارداد بسته که در ازای دریافت حقوق بالا اجازه دهد تا حافظه اش پاک شود. پاک شدن حافظه او تنها منحصر به مدت زمانی است که بر روی هر پروژه کار می کند. اما یکبار رتریک به مایکل پیشنهاد می کند که در ازای دریافت یک چک حقوق بسیار بالا اجازه دهد اطلاعات سه سال حافظه او پاک شود. مایکل این پیشنهاد را می پذیرد اما در پایان کار پی می برد که دستمزد او را بالا کشیده اند و این در حالیست که حافظه سه سال اخیر خود را نیز از دست داده است و زندگی اش در نیز در خطر است. در چنین شرایطی، فقط دوست دختر او راشل (اما تورمن) بکمک او می آید تا حافظه اش را بازیابد .
دو مهندس ژنتیک امیدوارند با ترکیب موفقیت آمیز DNA حیوانات مختلف و بوجود آوردن حیوانات پیوندی جهت مصارف پزشکی، به شهرت برسند. اما آنها بعد از مدتی مخفیانه تصمیم میگیرند اینبار DNA انسان را با حیوانات ترکیب کنند.
ROBO-DOG is a real-world fantasy film for the whole family. When Tyler's furry best friend dies tragically, his inventor Dad creates a new dog to take his place - complete with mechanical ... See full summary »
داستان «شکارچیان» با ناپدید شدن همسر یکی از ماموران FBI آغاز میشود. همین موضوع او را به سمت یک واحد دولتی مخفی سوق می دهد که کارش پرورش گونه ای جدید از تروریست ها می باشد که ممکن است متعلق به این دنیا نباشند
"جیمز کول"، یک زندانی حکومتی است که در سال 2035 به شرطی با آزادی اش موافقت می شود که به زمان گذشته برگردد و مانع گسترش یک بیماری ویروسی شود. این بیماری باعث نابودی بیش تر مردم کره ی زمین شده و به خاطر آلودگی هوا، بازماندگان در زیر زمین زندگی می کنند...
در آینده ای بسیار دور، بخش بزرگی از جهان توسط جنگلهایی با گیاهانی که مانند قارجهای سمی هستند و از خود گازی بسیار سمی پخش میکنند بلعیده شده است. انسانهایی که باقی مانده اند نزدیک این قارچهای سمی و هیولاهای حشره مانند بسیار بزرگی که این جنگلها زیستگاه آنها است، زندگی میکنند. یکی از حکومتهای انسانها به نام دره باد است که در صلح و آرامش زندگی میکنند آنها پرنسس خود بنام Nausicaa و پدرش که پادشاه این کشور است را بسیار دوست میدارند، اما آرامش آنها زمانیکه با دسیسه های کشور همسایه که کشوری بزرگ و طالب جنگ است رو به نابودی است. اما Nausicaa پتانسیلهای پنهانی دارد که ممکن است سرنوشت این سرزمین را تغییر دهد.
دانشمندان در یک جزیره پارکی تفریحی ساخته و در آن دایناسورها را شبیهسازی کردهاند. «جان هموند» گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا میخواند. به سبب سهل انگاری کارکنان، دسته ای از دایناسورها آزاد میشوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان میکوشند برای نجات خود از جزیره بگریزند.
امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1988، نوجوانی به نام "دانی دارکو" یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام "فرانک" ملاقات می کند که به او می گوید دنیا 28 روز و 6 ساعت و 42 دقیقه و 12 ثانیهی دیگر نابود خواهد شد...
فیلم در دوران ماقبل تاریخ شروع می شود جائیکه با ظهور بلوکه ای عظیم میمونها وحشتزده به اینسو و انسو می روند. سپس به عصر مدرن می رویم جائیکه بلوکه ای دیگر روی ماه کشف شده است که امواجی را مداوما به مشتری می فرستد. دکتر دیوید بومن (کایر دولآ)، فرانک پولی (گری لاکوود)، سه دانشمند منجمد شده و هال 9000 کامپیوتری که مغز سفینه است به مشتری فرستاده شده اند تا گیرنده امواج را شناسایی کنند. اما این ماموریت با خطر مواجه شده است، هال 9000 باید تصمیم بگیرد که جان خدمه مهم تر است و یا اهداف ماموریت.
پنجاه سال از زمانی که «الن ریپلی» امتحانات سخت خود برای اثبات بی گناهی اش را داده می گذرد و سفینه ی نجات حامل وی، که او را در حالت خلسه در خود نگاه می داشت و به صورت سرگردان در فضا چرخان بود، دریافت می شود. بر روی کره زمین هیچ کس داستان وی در مورد وجود آدم فضایی در سیاره ی LV-426 را باور نمی کند. اداره ای که با نام «کمپانی» شناخته می شود، گروهی را مامور می کند تا به LV-426 بروند و صحت این مطالب را بررسی کنند. پس از مدتی تمامی ارتباطات با گروه فرستاده شده قطع می شود و Company اِلن ریپلی و گروهی از سربازان بسیار حرفه ای را برای بررسی و نجات گروه قبلی به LV-426 می فرستد.
صدها سال است که انسان ها کره ی زمین را به دلیل آلودگی ترک کرده اند و روباتی به نام «والی» هم چنان به کار زباله جمع کردن مشغول است. تا این که از طرف انسان ها روباتی به نام «ایو» به کره ی زمین فرستاده می شود تا امکان بازگشت تمدن بشری به زمین را بررسی کند. خیلی زود «ایو» به نتیجه ی مورد نظر دست پیدا می کند و پس از چندی به سفینه ی فضایی حامل انسان ها برگردانده می شود. اما «والی» نیز که به «ایو» دل باخته به دنبال او به راه می افتد...
آلکس جوان ناهنجار و ضد اجتماعی است که رهبری گروهی از جوانان مانند خود را بر عهده دارد او انواع جنایات را مرتکب می شود و در این بین به خاطر یک مورد قتل دستگیر می شود و به زندان (مرکزی برای درمان خلافکاران) فرستاده می شود تا در آنجا روشهای درمانی جدید روی او آزمایش شود... اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.
در شهرى در قرن بیست و یکم، کارگران در زیرزمین زندگى میکنند و حاکمان از روى زمین کنترل اوضاع را در دست دارند. «فردر» (فرولیخ)، پسر حاکم اصلى، علایقى به کارگران دارد و در واقع دل باخته ى «ماریا» (هلم)، یکى از رهبران کارگران است.
انفجار بمبی در شهر توکیو سال 1988 باعث نابودی کامل شهر و شروع جنگ جهانی سوم میشود. 31 سال بعد شهر جدیدی به نام نئو ـ توکیو تاسیس میگردد. یکی از اعضای باند گانگستری موتورسواران بنام تتسو، پس از تصادف با یک نوجوان توسط نیروهای پلیس دستگیر میشود. در مرکز پلیس دانشمندان پی به نیروی تله پاتیک در تِتسو می شوند و تصمیم می گیرند از او به برای یافتن منبع نیروی فوق العاده مخربی به نام آکیرا که باعث تخریب شهر توکیو اصلی نیز شده است استفاده کنند...
هنگامی که یک گروه از دانشجویان با استعداد آزمایش انتقال اجسام را انجام می دهند ، به طور تصادفی دری به جهان دیگر را می گشایند، جهانی مرموز که در آن گرفتار می شوند و…
سفینه ی «نوسترومو» برای انجام پژوهش های فضایی به کهکشان فرستاده و یکی از سرنشینان آن به نام «کین» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودی ناشناخته به درون سفینه می شود. موجودی که خیلی سریع رشد می کند و به نظر می رسد هدفی جز کشتار و نابودی نداشته باشد..
گروهی از دوستان که شب را در ساحل دریا سپری کرده اند صبح روز بعد متوجه ناپدید شدن عده زیادی از کسانی می شوند که شب گذشته به همراه آنها در ساحل بوده اند و چیزی نمی گذرد که واقعیت ترسناکی در مورد شن های آن ساحل برای آنها آشکار می شود و…
داستان سریال که راوی ماجراهایی پس از فیلمی با همین نام می باشد (Limitless 2011)، حول شخصیت فردی به نام Brian Finch که با این دارو جذاب اما بسیار پردردسر که باعث شده تمام چیزهایی که تاکنون خوانده، نوشته یا تجربه کرده است را به یاد آورد متمرکز شده که بروز مجموعه حوادثی او را به همکاری با FBI و افسری به نام Rebecca Harris برای حل پرونده های پیچیده این سازمان می کشاند. اما این همه ماجر انیست و افراد دیگری نیز به دلایل متفاوت در صدد استفاده از نیروهای حاصل از این دارو می باشند...
داستان فیلم در آینده ای نزدیک رخ می دهد جایی که یک بیماریِ همه گیر کل سیاره ی زمین را فرا گرفته است و در این بین، گروهی سعی دارند بازماندگان سالم این فاجعه را نجات دهند...
هنگامی که یک حادثه زیست محیطی باعث ایجاد شکاف هایی در پوسته زمین می شود،کوسه های ماقبل تاریخ از زیر زمین بیرون می آیند. این کوسه ها گروهی از زنان داخل یک کابین را مورد هدف قرار میدهند....
داستان فیلم در مورد مردی با بازی بنیامین دیکنسون می باشد که در آینده ای نزدیک ، با استفاده از یک عینک واقعیت مجازی ، سعی دارد که با دوسـت دختر بهترین دوستش (Dan Gill) ، وارد رابطه شود …
یک گروه از دانشمندان جوان در حال کار بر روی یک پروژه مخفی هستند که ممکن است بتوانند در زمان سفر کنند و وقتی کارشان به پایان می رسد تصمیم می گیرند یک نفر از اعضای گروه را برای سفر با این دستگاه آماده کنند و وقتی او را به آینده می فرستند به نظر به موفقیت رسیده اند ولی وقتی او به زمان حال برمی گردد به آن ها هشدار می دهد که همه این گروه بزودی می میرند و …